بررسی تطبیقی مشروعیت حکومت در اندیشه سیاسی رشید رضا و نایینی
نام نخستين پديدآور
/سید نایب حسینی
وضعیت نشر و پخش و غیره
نام ناشر، پخش کننده و غيره
: حقوق و علوم اجتماعی
تاریخ نشرو بخش و غیره
، ۱۳۹۵
یادداشتهای مربوط به نشر، بخش و غیره
متن يادداشت
چاپی
یادداشتهای مربوط به پایان نامه ها
جزئيات پايان نامه و نوع درجه آن
کارشناسی ارشد
نظم درجات
علوم سیاسی گرایش علوم سیاسی
زمان اعطا مدرک
۱۳۹۵/۱۱/۱۶
کسي که مدرک را اعطا کرده
تبریز
یادداشتهای مربوط به خلاصه یا چکیده
متن يادداشت
پس از انحطاط جوامع اسلامی و ظهور قدرت اروپا و هجوم همه جانبه فرهنگی، سیاسی و مداخله نظامی و استعمار جوامع اسلامی و همچنین فروپاشی خلافت عثمانی و الغای نهاد خلافت در جوامع اهل سنت و همزمان با آن افول قدرت سیاسی و نظامی قاجار در ایران نوعی بحران هویت در میان جوامع اسلامی چه سنی و چه شیعه با توجه به برتری همه جانبه غرب بر آنها، ایجاد گردید .برای خروج از این وضعیت اندیشمندان اسلامی به جستجوی علت انحطاط و عقب ماندگی خود و پیشرفت جوامع غربی و همچنین به دنبال راه حل هایی برای تطبیق دستاوردهای مدرنیته مانند مشروطه، مجلس، آزادی، سکولاریسم و دمکراسی و ...با شریعت اسلامی بودهصاند .در این پژوهش سعی ما بر این است که با توجه به الغای نهاد خلافت و واکنشصهایی که به لغو این نهاد در جوامع مسلمان سنی ایجاد شد، اندیشهصهای سیاسی محمد رشید رضا و دیدگاهصهای او را در مورد حکومت اسلامی و مشروعیت حکومت دینی، را با اندیشه-های سیاسی نایینی با توجه به ظهور نظریه دولت مشروطه در ایران و دیدصگاهصهای او را در مورد حکومت مشروطه، و همچنین عقاید هر دو اندیشمند را با توجه به تاکید آنها بر نقش شورا و رای مردم در قالب باورهای مذهبی سنی و شیعه مورد مقایسه قرار دهیم .در اندیشه سیاسی این دو تشابهاتی نظیر تأکید بر شورا و اشاره به مصادیق آن در قران جهت قانونگذاری و مشورت با مردم در امور اجتماعی و سیاسی، تقسیم احکام به منصوصات که حکم آنها ثابت است و غیر منصوصات که براساس شراط زمانی و مکانی قابل تغیرند و قانونگذاری در این گونه احکام به مردم واگذارشده است .از نظر هر دو تأکید بر مؤلفهصهایی نظیر مجلس شورا و قانون اساسی در صورتی که مخالف شرع نباشند، از نظر اسلام قابل قبول هستند .در مجموع هر دو متفکر در تلاش بودند که میان سنت اسلامی و الگوی حکومت دمکراتیک تناسبی نظری برقرارکنند
متن يادداشت
Hayy such as parliament and constitution if they are not against religion, in Islam are acceptable. In total, both thinkers were trying to establish the theoretical fit between Islamic tradition and pattern of democratic ruleصAfter the devolution of Muslim societies, the rise of European powers, cultural and political comprehensive infestation, military intervention and colonialism of the Muslim societies and also the collapse of the Ottoman Caliphate and the abolition of the Caliphate position in Sunni communities and at the same time the decline of Qajar political and military power in Iran was created a sort of identity crisis among both Sunni and Shia communities according to the all-round superiority of West over them. Islamic scholars have been searching for the cause of their devolution and mustiness, western societys progress and also looking for solutions to match the achievements of modernity such as Constitutional, Assembly, Freedom, Secularism and Democracy and etc. with Islamic Shariat In this research we try that due to the abolition of the Caliphate and reactions that created in Sunni communities to cancel the position of Caliphate, we want to compare the political thoughts of Muhammad Rashid Reza and his views about the Islamic state and the legitimacy of religious government and theocracy with the political thoughts of Naini according to the advent of the constitutional government theory in Iran and his view about the constitutional government also the believes of both scholars due to their emphasis on the role of the Council and people vote in the form of religious beliefs of Sunni and Shia. In political thought these two Brshvra similarities and pointed to examples in the Quran for emphasis, such as legislation and consult with people in social and political affairs Divide the provisions of the authoritative and non-authoritative sentence is fixed based on the temporal and spatial condition Tghyrnd That legislation such laws is vested in the people And an emphasis on Mvlfh
نام شخص به منزله سر شناسه - (مسئولیت معنوی درجه اول )