سکندر درواقعیت تاریخی مهاجمی از مقدونیه بود که به ایران حمله کرده و امپراطوری هخامنشی را از بین برد .اما در متون تاریخی، ادبی و دین ایران، نگاهی متفاوت به او شده است .برخی از متون مانند متون پهلوی دوره ساسانی وی را فردی ملعون و گجستک میدانند اما در متون دوره اسلامی وی به فردی مثبت و حتی مقدس تبدیل شده است .تاثیرات متون یونانی، سریانی و باورهای سامی در این تغییر نگاه نقش داشته اند .با ورود به دوران معاصر اسکندر دوباره شخصیتی بیگانه یافته و دیگر مانند ادوار اسلامی فردی مثبت نیست .در این اثر سعی شده با بررسی اسکندر در متون ایران بر اساس دسته بندی های موضوعی در توالی تاریخ، دیدگاه ایرانیان به اسگندر فهم گردد .بر اساس نتایج این پژوهش کارکرد دیگری پنداری اسکندر برای انسجام هویت داخلی، در دوران باستان و معاصر از وی شخصیتی منفی ساخته و در دوران اسلامی با تاثیر متون یونانی و سریانی و همچنین علاقه به فلاسفه یونان به اسکندر به عنوان شاگرد ارسطو نگاهی مثبت بوده است و این نگاه مثبت حتی در تفاسیر مربوط به ذوالقرنین نیز تاثیر داشته است.