ندگی روزمره روستایی شکلی از تاریخ اجتماعی است که با تمرکززدایی و نگاه از پایین، به نگارش تاریخ خرد پیرامون جوامع روستایی میپردازد .این رویکرد مسائل کلی و جزئی زندگی اجتماعی روستاییان را میتواند در برگیرد .در پژوهش حاضر به جامعه و زندگی روستایی ایران با ت╩کید بر روستاهای شهرستان بویین میاندشت در دورهی بین دو انقلاب پرداخته میشود، و با این پیشفرض که هر شیء، اندیشه، رسم و آئینی گذشتهای دارد، در پی پاسخ به چرایی و چگونگی تداوم و تحول زندگی فرهنگی و اجتماعی روستاییان در دوره مورد بحث است .بر این اساس به مفهوم روستا و ساختار زندگی جامعه روستایی پرداخته خواهد شد .در این مسیر ابتدا روش و مفاهیم تحقیق مشخص میشود، سپس معنای و جایگاه روستا در طول تاریخ و به ویژه در ارتباط با شهر بررسی میگردد .در ادامه ساختار جامعه روستایی با ت╩کید بر فرهنگ، دین، زبان و قومیت مدنظر قرار میگیرد .سطح زندگی مسئله بعدی است که ذیل آن به درآمد سرانه، دارایی، معیشت، مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت و سلامت، سطح سواد و بازی و تفریح توجه میشود .در آخر مالکیت بر زمین و کشاورزی به عنوان مسائلی کلیدی در ساحت زندگی روستایی ایران واکاویده میشود تا نقش و کارکرد آنها در شکل دادن به هویت روستایی مشخص شود .حاصل پژوهش اینکه ارائه تعریفی جامع و واحد از روستا و جامعه روستایی ممکن نیست، نیز اگرچه روستا در قیاس با شهر پویایی کمتری داشته اما به هیچ وجه جامعهای منفعل و بدون ساختار نبوده است .تداوم و تحول فرهنگی و اجتماعی روستا حاصل تجربهزیسته قرون متمادی میباشد که در جهت تطبیق با شرایط محیطی و انسانی حاکم پدید آمده است .با توجه به همین شرایط محیطی و انسانی، زندگی روستایی همیشه با سختی همراه بوده و سطح آن کمتر به یک حد استاندارد با معیارهای امروزی- میرسیده است .در این میان مسئله مالکیت عاملی مهم در تعیین ساخت و سطح زندگی روستاییان بوده و آن را در کنار دین میتوان اصلیترین عوامل در شکلدهی به ساختار زندگی روستایی دانست .اگرچه دوره پژوهش حاضر از سال 1285 ق .آغاز میشود اما با توجه به اهمیت مناسبات ارضی رخ داده در دوره ناصری، در بخشهایی از پژوهش به آن پرداخته شدهاست .این پژوهش با رویکرد تاریخنگاری اجتماعی و با ت╩کید بر اسناد محلی انجام شده و ضمن توجه ویژه به جامعه روستایی بویین میاندشت از پرداختن به روستای ایرانی به معنای کلی، غفلت نورزیده است .به این معنا که نمیتوان میان این دو امر اهم و مهمی قائل شد و هر کدام در جای خود مورد بررسی قرار گرفته است .در آخر لازم به ذکر است که به تاریخ سیاسی تنها از جهت اهمیت و نقشی که بر زندگی و تحولات اجتماعی داشته توجه شده و محوریت تحقیق با تاریخ اجتماعی است.