اژگان که واسطه تفهیم و تفهم معانی و مفاهیم هستند، در زبان مانند سلول های یک موجود زنده می باشند، به تدریج تعدادی از آن ها می میرند و در برابر تعدادی از نو متولد می شوند. از این رو با گذر زمان مفهوم برخی از واژگان نزد انسان ها تغییر می یابد و مانع از درک مفاهیم متون گذشته می شود. از سوی دیگر بهره مندی از چشمه زلال معرفت یعنی قرآن و حدیث وابسته به دریافت صحیح از نوع استعمال و فهم لغت است که در این میان نهج البلاغه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این پژوهش لغات مشکل خطبه های 18 تا 301 نهج البلاغه _ طبق نسخه ابن شدقم _ بر سه مبنای؛ وجود اعلالی در کلمه که موجب دیریاب شدن ریشه کلمه می شود، وجود معانی مشترک برای یک اصل و همچنین اشتقاق نادر، انتخاب شده و سپس با بررسی اقوام مختلف از کتب لغت اولیه تا قرن هفتم و تحلیل های ارئه شده در کتبی که به بیان اصل کلمات پرداخته و یا تحلیلی از روند اشتقاق واژگان ارائه داده اند، و گه گاه با ارائه تحلیلی که خود از معانی بیان شده در کتب لغت دریافت کرده ام، سعی شده است به مفهوم جامع و مانعی از واژگان مورد استفاده امام، دست پیدا کرده تا کلام امیر بیان، حضرت علی(ع) را بهتر از پیش درک کنیم. در فصل سوم چند نمونه از مشکلات شروح و ترجمه ها را، در بیان معنای واژگان به نمایش گذاشته ایم، تا به لزوم کنکاش بیشتر در مفهوم کلمات و ضرورت این امر بیشتر واقف گردیم و در انتها دریافتیم که کاربرد برخی از لغات ابتکار حضرت می باشد، با روش کار لغت شناسان آشنا شده و به مشکلات شروح نهج البلاغه و ترجمه ها پی برده و سپس پیشنهاداتی برای بررسی بهتر و دقیق تر واژگان، ارائه شده تا دیگر پژوهشگران از این تجربیات سود برده و موازی کاری انجام نشود