ین رساله کوششی است جهت شناخت معماری و ابعاد آن . این شناختاز انتخاب موضوع گرفته تا طرح نهایی همواره حضور داشته و جهت گیری هر بخش را مشخص نموده است . موضوع این رساله با عنوان " پژوهشگاه فرهنگ و فلسفه شرق " در ربط با ضرورت های زمانی و مکانی ، هم در نسبت با معماری و هم درنسبت با فرهنگ و تفکر ، انتخاب شد . موضوعی که خلق یک فضا را هدف اصلی خود می داند و در آن عملکرد پژوهشی در نسبت با فرهنگ و تمامی اجزای آن اتفاق می افتد . نتایج حاصل از این عملکرد ، خودشناسی فرهنگی ایران و شرق برای ساماندهی یک گفتگوی مناسب باغرب می باشد که یک نیاز عملکردی در بخش فرهنگی گشور و منطقه است . اما موضوع در بخش معماری و مبانی نظری آن نیز قابلیت های فراوانی دارا بود که شناخت ابعاد مکانی - زمانی معماری ، شناخت فرایند طراحی معماری و نسبت معماری با مبانی نظری و تفکر ، شناخت مفهوم فضا و ابعاد و رویکردهای آن ، شناخت جایگاه معماری در برقراری تعامل و تبادل فرهنگی از آن جمله اند . فرایند طراحی این فضا نیز در تناظر با وجوه مفهومی فضا ، در سه بخش معنا ، عملکرد ، شکل تقسیم شد تا در پیوندی نهایی به طرح فضا بیانجامد . شیوه های تحقیقاتی مورد استفاده نیز بر اساس روش های مرسوم و در قالب کلی مطالعه ، مشاهده ، نقد و بررسی بود که هیچگاه روش ها و وسیله های شناخته شده و تجربه شده را فراموش نمی کرد . شاید مهمترین نتیجه این رساله برای نگارنده شناخت هستی و ابعاد گوناگون آن از جمله وجود خویش در قالب یک مصداق بود . اما از حیث نتایج پژوهشی حاصل شده ، چه در عرصه نظر و چه در عرصه عمل ، نتایج بسیاری مورد انتظار است که خودشناسی فرهنگی با مفهومی نظری و عملی و سرنوشت ساز در دنیای آینده و معرفت شناسی پدیدار معماری و ابعاد آن از مهمترین آنهایند . نتایجی کهخود می تواند شروعی برای حرکت در ساخت معرفت باشند .