نگارنده در این مجموعه به بیان راز و رمز ولایت از زبان ولیّ اللَّه الأعظم پرداخته و با محور قرار دادن کتاب شریف نهج البلاغة، به شرح و بسط بحث از ولایت، مراد و منظور از این اصطلاح پرداخته و معنای ولایت از دیدگاه نهج البلاغة بیشتر مدّ نظر وی بوده است. در بحث های مقدّماتی، سخنی کوتاه درباره شخصیت علی علیه السلام بیان شده و در قسمت بعد به عظمت نهج البلاغةی او اشاره شده است. در مبحث بعد، قبل از شروع بحث، ولایت از لحاظ واژه و ریشه در کتب لغت مورد بررسی قرار داده است. مطالب بخش بعدی درباره اقسام ولایت است. نگارنده، چهار قسم برای ولایت عنوان کرده و توضیح می دهد که عبارت اند از: ولایت محبّت، ولایت امامت، ولایت تکوینی و ولایت تشریعی. در قسم اوّل (ولایت محبّت) آمده که ضرورت دوستی اهل بیت و این که دوستی آن بزرگواران، اجر رسالت و ناشی از دوستی حق است. همچنین درباره رمز دوستی علی علیه السلام و این که دوستی وی، ایمان و دشمنی وی نفاق است، سخن به میان آمده است. در بحث ولایت امامت که به معنای پیشوایی دینی است، درباره نصب امام از جانب خدا و همچنین عصمت و علم او بحث شده است، و این که عصمت و علم در بالاترین حدّ آن، فقط شامل آل محمّدصلی الله علیه وآله می شود. بحث دیگر این قسمت، درباره ولایت تکوینی یا ولاء تصرّف است که در مرحله اوّل، مخصوص خداوند متعال و سپس، مختّص اولیای الهی به اذن الهی است و بالاترین مرتبه آن را اهل بیت علیهم السلام دارا هستند از مطالب مهم این قسمت، بحث از هدایت به امر است که مقام ویژه امام است و هدایت و راهبری است. مطلب مورد اشاره دیگر، ولایت تشریعی است که در دو معنا توضیح داده شده است: الف . به معنای وضع قوانین و احکام، که این ویژگی نیز از آنِ حق تعالی و پس از او پیامبرصلی الله علیه وآله و ائمه علیهم السلام است. ب . به معنای سرپرستی و راهبری، که ضروری جامعه است و غفلت از آن، عواقب زیانبار بسیاری را در جوامع اسلامی در بر داشته است. در این قسمت به فطرت و همچنین سیره پیامبر بزرگوار استناد شده، و این که در زمان غیبت، سرپرستی جامعه مسلمانان با ولیّ فقیه جامع شرایط رهبری است؛ زیرا این مقام، ثابت است و مقام، غیر از فرد است، و با نبود فرد، مقام از بین نمی رود. در بخش دیگر پایان نامه، حکومت در نهج البلاغة به طور اجمال مورد بررسی قرار گرفته است. از مهم ترین و فراوان ترین مباحث نهج البلاغه، مبحث حکومت است. با این که علی علیه السلام پیشوای دینی است و امامت دینی جامعه را دارد، درباره حکومت، بسیار تأکید کرده است و در عین حال، آن را بی ارزش تر از کفش لنگه ای پاره و آب دهان بُز دانسته است؛ زیرا حکومت، فی نفسه، ارزشی ندارد، امّا به خاطر هدفی که بر آن مترتّب می گردد، ارزش بالایی خواهد داشت. از مباحث مهم دیگر که به بهترین شیوه در نهج البلاغة مطرح شده «رابطه والی و رعیّت» است و از زیباترین مباحث در این زمینه، عهدنامه حضرت علی علیه السلام به مالک اشتر، سردار رشید اوست. عنوان مبحث دیگر این بخش، «اهل بیت و حکومت» است. در پایان مبحث حکومت، به سکوت تلخ و شکوهمند علی علیه السلام اشاره شده، که آن بزرگوار برای حفظ وحدت مسلمانان صبر کرد و حقّ حکومت را - که مهم بود - فدای وحدت مسلمانان - که اهم بود - نمود. آخرین بخش از این مجموعه به بیان حقیقت ولایت اختصاص یافته، و این که «ولیّ» از اسمای حق و دائمی است. همچنین درباره اتّحاد ولایت پیامبر بزرگوارصلی الله علیه وآله و علی علیه السلام سخن به میان آمده و برخی از فضایل بی شمار آن حضرت، بیان شده است.