هدف از پژوهش حاضر، بررسی نظر برخی محققان مبنی بر اینکه در عهد عتیق از معاد و رستاخیز مگر دربرخی موارد معدود سخنی نرفته است که آنها هم در کتابهای متاخر و پس از تبعید و برخورد فرهنگی با ایرانیان آمده است، می باشد. روش تحقیق در رساله حاضر، روش تحلیل محتوا و کتابخانه ای است. مطالب تحقیق در شش فصل به شرح ذیل تنظیم شده است: فصل اول به عنوان کلیات بحث، مقدماتی را درباره عهد عتیق و بخشهای مختلف آن و نیز میزان سندیت عهد عتیق نزد یهودیان و مسیحیان بیان می دارد. درفصل دوم، دلایل وشواهد بر معاد در عهد عتیق استقصا شده و درسه قسمت آیات با دلالت مستقل، استدلال بر معاد و ذکر فواید آن و نیز کلید واژه ها مورد بررسی قرار می گیرد. فصل سوم، با عنوان " انکار معاد" به آراء محققان درباره نبود ذکر معاد در عهد عتیق اشاره نموده و آیات نافی معاد را درتورات و سایر کتب عهد عتیق به همراه میزان دلالت آنها بر نفی معاد بررسی می کند. دائره شمول معاد( نفی رستاخیز بدکاران) و تناسخ از دیگر بحثهای این فصل هستند. در فصل چهارم، روح، مرگ و برزخ در کنار مسائل مربوط به آنها مورد بررسی قرار می گیرد. فصل پنجم نیز، آخرالزمان و قیامت و رابطه آن دو را باهم به تفصیل بیان می کند. آخرین فصل تحقیق نیز اختصاص به نظام داوری( ملاک داوری، فراگیری داوری، کیفیت ثبت اعمال و .....) بعد از جهنم و بهشت ( در کتب عهد عتیق، تلمود و بین العهدینی) به همراه مباحث دیگری چون معاد جسمانی و روحانی دارد. نتایج حاصل از تحقیق نشانگر بطلان نظریه عدم اشاره عهد عتیق به معاد و رستاخیز می باشد. زیرا با بحثهایی چون آیات دلالت کننده بر معاد، کلید واژه ها، ماهیت مرگ، برزخ و.... که کم و بیش به نحو مشابهی در تمام بخشهای متقدم و متاخر عهد عتیق بدانها اشاره شده است، براحتی می توان گفت که ایمان به معاد به صورت توافقی در تاروپود آیات کتاب مقدس مضمر است و آنچه که محققان رابه وادی انکار کشانده است، یکی نوع خاص بینش آنان( روشنکرمابانه) است و دیگر اینکه آنان تنها به دنبال آیات صریح در رستاخیز مردگان بوده اند و چون به دو یا سه مورد آن هم در کتابهای متاخر برنخورده اند به چنین پنداری دچار شده اند. البته مباحث معاد شناسی در عهد عتیق( خصوصا" در اسفار خمسه) چنانکه باید و شاید توصیف نشده است و تعدد و تنوع مولفان و شرایط اجتماعی و زبان عصری آنان در متن عهد عتیق به موض و درهم رفتگی مطالب افزوده است .