دو فعل ضد: عفو و انتقام، هر دو در قرآن کریم به خداوند منسوب شده اند و صفات ملازم با هر یک (رحمت، مغفرت، حلم ، صبر و ... برای عفو و عزت، قدرت ، عدل و... برای انتقام) به وفور در باره باری تعالی به کار رفته است. از آنجا که ذات اقدس خداوند از هر نقصان و عیبی مبراست و حکمت الهی نیز اقتضا می کند، صدور عفو و انتقام - هر دو - از ذات ربوبی، حسن و پسندیده است و هریک بنا به مصلحت بندگان و احوال آنان صورت می پذیرد و از شوون ربوبیت خداوند است که به اعمال و احوال خلق خبیر و بیناست. در قرآن کریم و روایات معصومی - علیهم السلام - همچنین به آیات و روایاتی بر می خوریم که انسانها را به عفو و صفات ملازم آن دعوت و ترغیب می کنند؛ در عین حال آیات و روایات دیگری نیز هست که حق انتقام مشروع را - که مشروط به عدم تجاوز از تعدی روا داشته شده است - تایید و تشریع می کند. (همچون آیه قصاص، برخی آیات قتال و...) از بررسی دقیق این آیات و روایات در می یابیم که انتقام و عفو در صورتی که با شرایط خاصی توام باشند. مطلوب، پسندیده و بلکه لازمند و اگر فاقد آن شروط و شرایط باشند ، مذموم و ناپسند محسوب می گردند. در جایی که انسان توانایی بر انتقام کشیدن از ظالم و متعدی داشته باشد ، عفو و بخشایش از زیباترین اعمال انسانی و مستوجب پاداش دنیوی و اخروی است، مشروط به آنکه موجب تجری و گستاخی فرد ظالم و تعدی کننده نگردد و دست اورا بر خلق خدا دراز نکند. انتقام نیز در جای خود و با رعایت عدالت و حق، گاه گزینه ای مناسب و ممدوح است. از جنبه معرفت النفس، ممنوعیت مظلوم از حق انتقام چه بسا موجب پدید آمدن حقد و کینه در ضمیر وی می گردد که این حالات خود منشا بسیاری از رذایل اخلاقی، نظیر سوء ظن، غیبت ، حسد و .... است. از لحاظ جامعه شناسی نیز عقوبت و انتقام در بسیاری موارد پسندیده و بلکه لازم و ضروری است؛ زیرا تنبیه و تعزیر یکی از ابزارهای موثر بازدارندگی از منکرات در جامعه است. لذا قرآن کریم و روایات، انتقام بشری را به منزله ابزاری تربیتی به رسمیت شناخته اند ؛ هر چند در کنار آن به صبر و عفو و صفح نیز سفارش کرده اند و در قبال آن وعده مغفرت و رحمت الهی داده اند.