هدف از این پژوهش، بررسی مساله عدل الهی از دیدگاه مولوی است. تحقیق حاضر که به روش تحلیل استنادی انجام یافته، در چهار فصل تنظیم شده است. فصل اول، اختصاص به کلیات و طرح مساله دارد. در فصل دوم، مفهوم عدل و عدل خداوند از دیدگاه مولوی مورد بررسی قرار می گیرد. فصل سوم به شبهات مربوط به عدل الهی و پاسخ مولوی به آنها می پردازد. نهایتا" در فصل چهارم، آثار اعتقاد به عدل الهی بیان می شود. براساس یافته های تحقیق ازآنجا که مولوی فردی عارف بوده و عرفا وقتی وارد بحث کلامی می شوند از آنجا که مسلک اشعری بیشتر، باب طبع اهل ذوق و تاله است جنبه اشعری بودن آنها نمود دارد. ولی دو نکته مهم درباره مولوی قابل ذکر است: در مباحث کلامی شیوه استدلالی مولوی، بیشتر بر تمثیل و قیاسات خطابی تکیه دارد. مولوی امری را که ممکن است وجود و وقوع آن در نظر مخاطب بعید جلوه کند ازطریق ذکر نظایر و اشباه ممکن الوقوع جلوه می دهد. دربعضی موارد استدلال وی در امواج شعر و تخیل غوطه می خورد و جنبه خطابی آن به طرز بارزی مجال جلوه می یابد. نکته دیگر اینکه در بحث عدل الهی و مباحث مربوط به آن مولوی تکیه بر آیه" و مارمیت اذ رمیت" دارد. مولوی این جمله را با مفهوم لطیف ادبی و عرفانی که در آن مندرج است پیش از هرآیه و حدیث دیگری در تمام شش دفتر مثنوی و در بعضی هم مکرر بکاربرده و در بسیاری از مسایل دقیق کلامی، عرفانی و فلسفی از قبیل جبر و اختیار، وحدت وجود، قضا وقدر و ... هر کدام را درمحل خود و در هر موضع به وجهی که مناسب و درخور مقام بوده از مدلول تضمینی و التزامی آیه شریفه استفاده کرده است. وی در حقیقت با آوردن این آیه،حقیقت" لاجبر و لاتفویض بل الامر بین الامرین " را به اثبات می رساند و جبر تامم و اختیار تام را از ناحیه بشر مردود می شمارد لذا مسلک مولوی درباره مساله عدل الهی به شیعه نزدیکتر است تابه معتزلی و اشعری .