خدا، انسان و رابطه آنها از دیدگاه ابن سینا و ژیلسون
نام نخستين پديدآور
سوسن بهشتیان
وضعیت نشر و پخش و غیره
محل نشرو پخش و غیره
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
تاریخ نشرو بخش و غیره
1388
یادداشتهای مربوط به خلاصه یا چکیده
متن يادداشت
رساله حاضر در سه بخش به بررسی مسئله "خدا، انسان و رابطه آنها" از دیدگاه ابن سینا و ژیلسون پرداخته است . ابتدای هر دو بخش نظرات ژیلسون و ابن سینا در مورد "خداوند" می باشد. سپس مسئله "انسان" مطرح گردیده است . و آخر هر دو بخش نیز بازگوئی مسئله "رابطه خدا و انسان" است . بخش سوم مقایسه اجمالی و نتیجه گیری نظرات مطرح شده می باشد. این مساله روشن می سازد که خداوند به نظر هر دوی آنها از لحاظ فلسفی قابل اثبات است و آنان براهین تقریبا مشترکی برای اثبات خداوند یگانه ارائه داده اند. هر چند نوع براهین آنها صد درصد یکسان نیست . صفات خداوند از دیدگاه ایشان صفات تقریبا یکسانی است و این یکسانی تا حدودی به جهت تکیه آنها بر مطالب دینی می باشد. از دیدگاه آن دو، جهان متکثر ناشی از ذات واحد خداوند است . اگرچه آنان در نحوه بیان صدور کثرت از وحدت به شیوه یکسانی سخن نگفته اند. در مورد نفس انسانی نیز آن دو تعاریف مشترکی از نفس ارائه می دهند و ژیلسون معتقد است که تعریف ابن سینا در این دیدگاه کاملتر ارائه شده است . آن دو به اثبات نفس انسانی پرداخته و معتقد به حدوث و وحدت و جوهریت و تجرد و خلود نفس هستند و برای این مطالب دلائلی ذکر می کنند که در بعضی جهات مشترک است . نفس و بدن را در عین تغایر، مرتبط دانسته و برای نفس قوایی را نام می برند. انسان را موجودی مدرک معرفی کرده و علم او را توضیح می دهند گرچه تا حدودی با هم اختلاف دارند. سعادت او را در تقرب و معرفت الهی دانسته و او را در دایره قوانین الهی مختار می دان د. آنان با بیان قدم خداوند و حدوث عالم - که به نظر هر دو از راه ایمان به طور یقینی می توان به آن پی برد، تقدم ذاتی خدا را بر جهان نشان می دهند. معتقد به تاثیر علل ثانویه و وسایط فیض الهی در جهان بوده و انواع علل موثر در جهان را توضیح می دهند. غایت انسانها را وصول به خیر اعلی که خداوند است معرفی می کنند و معتقدند که انسان با عشقی درونی به سوی این غایت در حرکت است . در نظر آن دو وحی و وجود پیامبران ضرورت داشته و نشانه ای از کرامت و خلافت انسان است . مباحث مطروحه روشن می سازد که بین ژیلسون به عنوان یک فیلسوف نوتومائی و ابن سینا به عنوان یک فیلسوف مشاء، نقاط اشتراک فراوانی است که یکی از دلایل آن روش مشترک فلسفی هر دو یعنی روش مشاء و بهره گیری از عقل بوده و دلیل دیگر عقیده مشترک آنها در سازگاری عقل و دین می باشد که در بسیاری موارد موجب اشتراک نظر گردیده هر چند اختلافاتی در بیان مطالب دارند./