انسان از دیرباز دین دار و دین تکیه گاه او در زندگی به شمار می رفته است. از جمله مهمترین دغدغه های فکری انسان بحث از نمایندگان خداوند در زمین است. که در رأس این نمایندگان، پیامبران الهی هستند که واسطه ی بین خدا و سایر انسان ها هستند. از طرفی چون این واسطه ها پیام الهی را توسط وحی به انسان منتقل نموده اند و اساس وحی را هم (کلمه) تشکیل می دهد، البته شریعت موسوی در یهودیت و شریعت محمدی در اسلام این دو دین را از جهات بسیاری نزدیک به هم ساخته است. گرچه در هزاره دوم بعد از موسی و قبل از محمد، دینی الهی آمده است که اصل نهاد آن با دو حدش، یعنی یهود و اسلام برابر است و تأکید بر توحید دارد ولی در درون مسأله توحید، بحث تجسد خدا در عیسی را مطرح نموده است. که در آنجا کلمه وحیانی الهی یا حکمت دین یهود و عقل و نور محمدی که بعدها در اسلام مطرح شد ناگهان تبدیل به تجسد شده است تا فدیه گناهان بشر گردد. با توجه به این ها و مقام عالی در نظر گرفته شده برای پیامبر اعظم (ص) و اهل بیت (ع) در متون اسلامی، شباهت هایی بین شخصیت امکانی افراد در اسلام وجود وجوبی و ربانی عیسی مسیح، به وجود آمده که گرچه شباهت است ولی در عین شباهت، اصل و اساس افتراق بین این دو در دین را هم ایجاد نموده است. لذا کوشش نموده ایم که بحث حکمت در یهود، تجلی امکانی واسطه الهی در جهان اسلام و واسطه وجوبی آن، در مسیحیت را به نقد و تشریح بگذاریم.