دور بودن از تجربه زندگی اخروی، پژوهش و تحقیق درآن را بس دشوار ساخته است، از این رو آرا و نظرات دین پژوهان و حکیمان در این قلمرو، متفاوت شده است. گاه زندگی درآن جا را همچون زندگی دنیوی ترسیم کرده و حضور آدمیان را در دو بعد روحانی و جسمانی دانسته اند و گاه تمایز و تفاوت را معتقد شده و حضور در آن سرا را روحانی محض، تفسیر کرده اند. البته تصویر معاد روحانی، تبیین فلسفی آن آسان است، اما پذیرش معاد جسمانی همواره مورد بحث بوده هست. ظاهر آیات و روایات بسیاری بر این نوع معاد دلالت دارد. مفسران، حکیمان و متکلمان بزرگ نیز به تحلیل و تبیین این گونه از معاد پرداخته اند. در این میان تنها کسی که بیشترین و دقیق ترین پژوهش را ارایه نموده و قلم محققانه او راه گشای بسیاری از مسائل مربوط به عالم پس از مرگ بوده و هست، صدرالمتالهین است. آنچه آثار او را از سایر آثار اندیشمندان متمایز ساخته است، دقت و احاطه وسیع او به حکمت و تلفیق آن با متون دینی است. در این رساله کوشش بر این است که نخست دیدگاه ملاصدر را در مورد نفس و تاثیر آن بر معاد شناسی دقیقا بررسی شود و پس از آن تاثیر رابطه نفس با بدن در معاد جسمانی و تفاوت تاثیر دو نظریه «روحانیة الحدوث» بودن یا «جسمانیة الحدوث» بودن نفس در معاد شناسی مورد تبیین قرار گیرد. روش تحقیق در این رساله، روش توصیفی ، تحلیلی محتوا و کتابخانه ای است. نتایج حاصل از این تحقیق، بدین قرار است: الف: بر پایه وجود شناسی صدرا، هستی بر سه بخش تقسیم می شود : وجود مادی، وجود مجرد خیالی و وجود مجرد عقلی. ب: درهستی شناختی صدرا، هر موجود در یک مرتبه از مراتب هستی قرار می گیرد وتعین وتشخص پیدا می کند، در این میان تنها نفس است که در جایگاه و مرتبه مشخص و ثابتی باقی نمی ماند. هر چند در اولین طلیعه وجود، در ماده جسمانی ظاهر می شود، ولی بر اثر حرکت جوهری و اشتداد وجودی، به مرتبه حیوانی وشأن ادراکی نائل می گردد و وارد مرتبه وجود خیالی و جهان مثالی می شود. نفس به واسطه اتحاد با مدرکات خویش، اندک اندک ار جهان مادی کنده شده، به جهان غیر مادی می پیوندد. این روند با افزایش فعالیت های ادراکی از سویی، و کسب ملکات فاضله یا رذیله از سوی دیگر، شدت یافته و سپس وجود برزخی نفس شکل می گیرد. مرتبه سوم که تنها خاص برخی انسان ها ست، مرتبه مربوط به ادرک کلیات عقلی می باشد که دریچه ورود نفس به جهان عقلانی است. در این مرتبه، نفس در اثر ارتباط با معقولات خویش، به مرتبه اعلایی از تجرد می رسد؛ اما مقام نفسیت و اضافه ذاتی او به بدن و قوای بدنی از او جدا نمی شود. ج: بر اثر دیدگاه ملاصدرا، معاد جسمانی امری مسلم است، زیرا بنابر برهان های عقلی و با توجه به تجرد قوه خیال، شخص محشور در یوم نشور، همان انسان موجود در دار غرور (حقیقت مرکب از جسم و روح) است. د: از نظر ملاصدرا بهشت و جهنم مراتب وجود خود انسان است. بهشت هر کسی، عالم اختصاصی خود اوست و درجات بهشت و درکات جهنم چیزی جز درجات وجودی انسان که در همین دنیا تحصیل کرده ، نیست. پیشنهاد نگارنده در خصوص موضوع تحقیق، این است که پژوهش و تحقیق بر روایات و متون دینی و انطباق دیدگاه ملاصدرا بر آن، موجب تثبیت آرای ایشان می شود.