مطالب این رساله در بررسی و شناخت مبدأ صدور افعال انسان که در واقع فاعل حقیقی افعال اوست، به دو قسمت کلی تقسیم می شود: در قسمت نخست، این مسأله بیشتر در فلسفه اسلامی مورد تحقیق قرار گرفته است که از این منظر فاعلیت افعال انسان میان نفس و بدن مطرح است؛ به همین خاطر در فصول اولیه رساله پس از بحث واژه شناسی به بیان ماهیت نفس که آیا امری جسمانی یا مجرد است پرداخته شده است و بعد از آن وجود و تجرد آن از نظر فلسفی اثبات شده است و رابطه آن با بدن نیز مورد تحلیل قرار گرفته است. بعد از این مطالب که تقریبا" بعنوان مقدمه بخش نخست- قسمت فلسفی- می باشند، فاعلیت جسم و عوامل مؤثر بر آن مورد تحلیل قرار گرفته است. همچنین چگونگی و کیفیت فاعلیت نفس و شرح قوای آن که نفس از طریق آنها افعال خود را انجام می دهد نیز طرح و بحث شده است و در انتهای این قسمت هم ما ضمن تجزیه و تحلیل بین فاعلیت نفس و فاعلیت جسم و داوری بین آنها به این نتیجه رسیده ایم که جسم یا همان بدن انسان به هیچ عنوان نمی تواند فاعل افعال انسان باشد، بلکه تنها می تواند نقش اعدادی و تهیأ داشته باشد؛ هر چند که نفس افعال جزئی و جسمانی را بدون بدن نمی تواند انجام دهد. بنابراین این نفس است که فاعل حقیقی افعال است نه جسم و بدن انسان. در قسمت دوم، بحث بیشتر جنبه کلامی دارد که فاعلیت در این قسمت بین انسان و خدا مطرح است. آیا انسان فاعل افعال خودش است؟ یا خداوند است که فاعل است و انسان نقشی ندارد؟ در این قسمت سه دیدگاه عمده در کلام اسلامی طرح شده است. اول، اشاعره اند که معتقد به فاعلیت خداوند و در نهایت جبر می باشند. دوم، معتزله اند که قائل به اختیار و فاعلیت مطلق انسان اند و به تفویص گراییده اند و دسته سوم، اما میه اند که نه جبر و نه تفویض را قبول ندارند. ما هم پس از تجزیه و تحلیل این سه دیدگاه و داوری بین آنها دیدگاه امامیه را به عنوان دیدگاه برتر و معقول تر در این مسأله برگزیده و از آن دفاع کرده ایم.