به نظر دریدا، هوسرل برای بنا کردن پدیده شناسی به خلوص منطقی معنا نیاز دارد و این مهم را از همان ابتدای کار خویش با تفکیک نشانه های بیانی از نشانه های اخباری تضمین می کند. در بیان، قلمرو معانی افلاطونی به رسمیت شمرده می شود و زبان در این جا وظیفه بیان حقایق ایده ال پدیده شناختی را بر عهده می گیرد. اما دریدا با رد استدلال های هوسرل در تفکیک بیان از اخبار و نشان دادن وجوه ناسازه وار برنامه هوسرل، پروژه پدیده شناسی را ناممکن اعلام می کند. در این مقاله می خواهیم به نقد و ارزیابی تحلیل های دریدا بپردازیم.