معرفت نفس، همواره دل مشغولی جدی اهل اندیشه و سیر بوده است. این معرفت به ویژه آنگاه که با معرفت رب پیوند می خورد، ضرورتی مضاعف می یابد. همین امر تلاش اندیشمندان و عارفان مسلمان را برای فهم و ارائه تفسیری دقیق از حدیث شریف «من عرف نفسه فقد عرف ربه» باعث شده است.نگارندگان بر آن هستند تا با ترسیم اختلافات مبنایی اثرگذار در فهم این حدیث شریف، شیوه ای ضابطه مند برای فهم حدیث و دسته بندی سامان مند، تفاسیر متنوع و گاه متضاد آن ارائه دهد. دست یابی به چنین ضابطه ای، در پرتو توجه به برخی ظرافت های مفردات حدیث، تامل در کیفیت ترکیب، توضیح چگونگی تلازم میان معرفت نفس و معرفت رب، دخالت مراتب طولی فهم و مواردی دیگر دنبال شده است.