الفاظ مترادف از جمله الفاظی هستند که حجم زیادی از لغت نامه های قدیم و جدید عربی و غیر عربی را به خود اختصاص داده اند. زبان عربی نیز از جمله زبان هایی است که به دلیل وجود الفاظ مترادف از دیگر زبان ها متمایز و برجسته گشته تا جایی که وجود این الفاظ مشخصه ای برای این زبان شده و از آن جدا نمی شود.بدون شک شناخت این الفاظ و اثبات وجود ترادف میان آن ها و یا بیان تفاوت های موجود بین آن ها باعث فهم بهتر و دقیق تر متون و کتب قدیم در همه زبان ها به ویژه زبان عربی می شود.مقاله حاضر در سه محور تنظیم شده است: محور اول آن به بررسی دیدگاه محققان و زبان شناسان قدیم و معاصر در مورد ترادف اختصاص پیدا کرده است، محور دوم نیز به بررسی آرای شارحان نهج البلاغه درباره اثبات ترادف و یا انکار آن پرداخته است و با توجه به تعداد الفاظ به ظاهر مترادف در نهج البلاغه و اختلاف نظر شارحان در مورد آنها در محور سوم تعدادی از الفاظی که شارحان آنها را مترادف دانسته و یا اینکه تفاوتهایی میان آنها ذکر کرده اند به اختصار بررسی شده است در ادامه نیز برخی دیگر از آن الفاظ ذکر شده است.