در مقاله «معنای زندگی» تلاش بر آن است که پرسش اصلی معنای زندگی به درستی تحلیل شود و رویکردهای مختلف به این مساله بر اساس مبانی و پیش فرض های متفاوت توضیح داده شود. مقصود از «زندگی» در این مقاله فرآیندی آگاهانه و مختارانه است که با مرگ به پایان می رسد و «کل زندگی» به عنوان یک واحد به هم پیوسته مورد نظر است. در پرداختن به زندگی ما نمی توانیم صرفا به سطوح ابتدایی و لایه های اولیه زندگی اکتفا کرده و در «زندگی هر روزی»، تکراری و معطوف به برآوردن غرایز متوقف شویم. طلب معنا مستلزم نوعی فراتر رفتن از این مرحله است. در تحلیل مقصود از «معنا» در عبارت «معنای زندگی» نیز معنا به یکی از دو صورت قابل تفسیر است: 1. «معنا به معنای هدف زندگی» که در این صورت معنای زندگی به معنای هدف زندگی خواهد بود؛ 2. «معنا به معنای ارزش» که در این صورت معنای زندگی به معنای ارزش زندگی خواهد بود. ما برآنیم که اگر هدف زندگی (غایت محتوای زندگی) هدفی در خور و دارای ارزش ذاتی کافی باشد، به همه حلقه های معطوف به آن هدف ارزش بخشیده و آن ها را معنادار می سازد. تفکیک شیوه کلامی پرداختن به این سوال از شیوه فلسفی پرداختن به آن، تفکیک نظریه های دینی از غیردینی در باب معنای زندگی، تحلیل و تفکیک دیدگاه عینیت گرا از ذهنیت گرا در خصوص معنای زندگی و نیز ارتباط معناداری زندگی با وجود خدا، جاودانگی نفس و اخلاقی بودن نظام عالم و... از جمله مباحث اصلی این مقاله هستند.