ماتریالیسم نوعى انحصارگرایى در حوزه وجود است که در دوران مدرن نخست در چارچوب فلسفه هاى مکانیکى و با تکیه بر اتمیسم طرح شد. با اینکه این بیان از ماتریالیسم به دلیل جزم اندیشى حاکم بر آن اکنون طرفدار چندانى ندارد، هنوز پیش فرض هاى ماتریالیستى در معرفت شناسى حضورى پر رنگ دارند. این نوشتار با نگاهى انتقادى به بررسى لوازم این پیش فرضها در ارتباط با دو مؤلفه آگاهى و اختیار می پردازد. در این مسیر از فیزیک گرایى، رفتارگرایى، الگوى کامپیوترى ذهن و معرفت شناسى طبیعت شده به منزله رویکردهایى ماتریالیستى که در معرفت شناسى معاصر حضور دارند بحث خواهد شد و در نهایت لازمه مشترک این رویکردها مبنى بر تعین گرایى و امکان پیش بینى رفتارهاى فردى و جمعى انسانها مورد نقد قرار خواهد گرفت. روش بحث، تحلیلى است و نتیجه این پژوهش بر ناکارآمدى رویکردهاى ماتریالیستى در حوزه علوم انسانى تأکید دارد.
مسایل جدید انسان شناسی;تصادف;علوم شناختی;ذره گرایی;اصل عدم قطعیت;انسان شناسی فیزیکی;تفاوت انسان و ربات;الگوی کامپیوتری ذهن;اتاق زبان چینی;تعامل حالات ذهنی و فیزیکی;پیش بینی در علوم انسانی;تقلیل علوم به فیزیک;معرفت شناسی طبیعی شده;جبر و اختیار;