یکى از مهم ترین مسائل مطرح در فلسفه، بحث درباره وحدت و کثرت وجود است. از قول به تباین موجودات تا قول به وحدت شخصى وجود، دیدگاه هایى اند که در میان فیلسوفان طرف دارانى دارند. نظریه وحدت وجود ـ که تبارى عرفانى دارد ـ در حکمت متعالیه صدرایى جایگاهى مهم را به خود اختصاص داده است. با این حال، این نظریه بدیهى نبوده، نیازمند اثبات است. صدرالمتألهین مى کوشد با اقامه چند برهان این نظریه را اثبات، و در مباحث گوناگون فلسفى از آن استفاده کند. وى، در کنار براهین فلسفى، شواهد نقلى پرشمارى نیز براى نشان دادن درستى این نظریه ارائه کرده است. این مقاله، مرورى است بر آیات و روایاتى که صدرالمتألهین براى وحدت وجود و لوازمِ آن به آنها استشهاد مى کند. مجموعه این شواهد را مى توان در پنج دسته جاى داد. بالطبع، شاهد بودن این دسته از آیات و روایات بر مدعا، در صورتى مقبول است که بر استظهار وحدت وجود از این متون، هیچ خدشه اى وارد نباشد.
موضوع (اسم عام یاعبارت اسمی عام)
عنصر شناسه ای
وجود رابط;تشان;وحدت شخصی وجود;فلسفه (عام);توحید;تجلی و تشان;وحدت اطلاقی;احاطه قیومی;
تقسیم فرعی موضوعی
توحید عرفانی;بسیط الحقیقه;اضافه اشراقی;برهان;فیض مقدس;نظام عمومی علیت;ظهور حق در مراتب هستی;قهر;توحید افعالی;تأویل ;شواهد نقلی وحدت وجود;موجودیت به وجود حق;عدمیت ذاتی ممکنات;ترادف وجود و نور در قرآن;ظل الله بودن عالم;مصداق بالذات وجود;قرب وجودی حق;