امنيت سازي ضرورت راهبردي کشورها در تمام دوران تاريخي است. در هر عصري، شکلي خاص از امنيت سازي مورد توجه بازيگران قرار مي گيرد. لذا دوره پس از موج دوم انقلاب صنعتي را عصر نئومرکانتيليسم مي نامند. اما در سال هاي دهه 1960، در عصر موج سوم انقلاب صنعتي، شکل بندي هاي امنيت منطقه اي و بين المللي کشورها با تغيير و دگرگوني هايي بنيادين روبه رو شد. اصلي ترين نشانه چنين تغييراتي در «کنترل ساختاري» بازيگران و فرآيندهاي سياسي نمود يافته است. به عبارت ديگر، هرگونه تحول راهبردي مربوط به شرايطي است که در راستاي امنيت سازي پيچيده قرار گيرد. کشورهاي صنعتي غرب از اواخر قرن 19 چنين الگويي را آغاز کردند که هم چنان (2011) ادامه دارد. ضرورت هاي کنترل ساختاري در امنيت سازي ايجاب مي کند مداخله قدرت هاي بزرگ در امور داخلي کشورها افزايش يابد. بنابراين، واحدهايي مانند جمهوري اسلامي ايران که در فضاي مقابله با تهديدهاي بين المللي جهان غرب قرار گرفته اند، نيازمند شناخت الگوهاي قدرت يابي و قدرت سازي بازيگران اصلي سياست بين الملل اند، چون فقط با اين روش مي توان نيازهاي امنيت سازي ايران و کشورهاي انقلابي را تامين کرد. سوال اصلي اين مقاله معطوف اين است که با تغيير ساختار اقتصاد جهاني از مرکانتيليسم به نئومرکانتيليسم، چه دگرگوني در ماهيت امنيت حاصل خواهد شد؟ در پاسخ به سوال يادشده، اين موضوع مطرح مي شود که امنيت در ساختار نئومرکانتيليسم ماهيت غيرمستقيم، غيرابزاري و نرم افزاري پيدا کرده است. در تبيين اين مقاله از رهيافت نئوليبرالي امنيت استفاده شده است. طبعا رويکرد تحليلي نظريه پردازاني مانند جوزف ناي و مايکل هورتن از اهميتي ويژه در اين مقاله برخوردار است
قطعه
عنوان
فصلنامه آفاق امنيت
شماره جلد
، سال چهارم، شماره ۱۰
تاريخ نشر
، بهار ۱۳۹۰
توصيف ظاهري
: ص. ۱۰۱-۱۱۸
اصطلاحهای موضوعی کنترل نشده
اصطلاح موضوعی
استعمار
اصطلاح موضوعی
استثمار
اصطلاح موضوعی
کنترل ساختاري
اصطلاح موضوعی
نئومرکانتيليست
اصطلاح موضوعی
عقلانيت ارتباطي
اصطلاح موضوعی
عقلانيت ابزاري
اصطلاح موضوعی
دانش انتقادي
نام شخص به منزله سر شناسه - (مسئولیت معنوی درجه اول )