جهانی شدن و جهانی سازی به عنوان یکی از گفتمان های غالب، در جامعه ی امروز ونظام بين الملل مطرح است. به طوریکه نظریه پردازان که در این مقوله به ا ندیشه و تفکر پرداخته اند به علل پيدا و پنهان، به کار آمدی نظام بين الملل اعتراف دارند و ایده جهانی سازی و جهانی شدن را به عنوان طرح جایگزین، مطرح نموده اند. امروزه صحبت کردن از بازارهای جهانی، ارتباطات جهانی، کنفرانس های جهانی، تهدیدات جهانی و غيره به امری متداول تبدیل شده است در سال های پایانی قرن بيستم دانشجویان رشته روابط بين الملل و سایر رشته ها کم کم به بررسی مسایلی در رابطه با حکومت جهانی (متمایز از بين المللی) تغييرات زیست محيطی جهانی، روابط جهانی مبتنی بر جنسيت، اقتصاد سياسی جهانی و غيره پرداختند. جهانی شدن بدون شک یکی از متداولترین اصطلاحا ت دهه حاضر در جهان و پدیده ای جدی جاری، در عرصه کنونی و دهه های آینده است. روزنامه نگاران، سياستمداران، مدیران تجاری، دانشگاهيان و سایرین، با به کار بردن این اصطلاح قصد دارند نشان دهند که پدیده ی ژرف در حال وقوع است، جهان در حال تحول است، و نظمی نو در عرصه اقتصاد، سياست و فرهنگ جهانی ظهور می یابد. اما بکارگيری این اصطلاح در موارد بسيار مختلف، توسط افراد متفاوت و برای اغراض گوناگون، چندان فراوان است که تعيين موضوع مورد بحث در جهانی شدن، کارکردهای این اصطلاح و اثراتش بر نظریه و سياست معاصر را دشوار نموده است. در این نوشتار بنابراین ا ست که جهان شمولی را در آ موزه های نبوی وجهانی سازی غربی مقایسه و بررسی نمایم تا دیده شود انبياء و مصلحان الاهی آیا پيامی، برای اداره و تربيت جامعه ی بشریت دارند یا خير؟ ایا پيامبر گرامی اسلام دین جامعی را که برای تمام عرصه های زندگی بشریت برنامه داشته باشد عرضه نمود و ایا دین اسلام جامعيت وکمال دارد که بتواند جامعه جهانی را درعرصه مختلف فرهنگی، اقتصادی و سياسی، اجتماعی هدایت و رهبری نماید