بررسی تطبیقی اراده الهی از دیدگاه فلاسفه صدرایی و آیات و روایات و پاسخ به شبهات مرتبط با آن
نام عام مواد
[پایاننامه]
نام نخستين پديدآور
/معصومه رضوانی
نام ساير پديدآوران
؛استاد مشاور: علی افضلی
وضعیت نشر و پخش و غیره
نام ناشر، پخش کننده و غيره
دانشکده علوم حدیث (شهرری)
تاریخ نشرو بخش و غیره
، ۱۳۸۹
مشخصات ظاهری
نام خاص و کميت اثر
۱۴۳ص
یادداشتهای مربوط به نشر، بخش و غیره
متن يادداشت
چاپی
یادداشتهای مربوط به کتابنامه ، واژه نامه و نمایه های داخل اثر
متن يادداشت
کتابنامه: ص.۱۴۱ - ۱۳۵ ؛ همچنین به صورت زیرنویس
یادداشتهای مربوط به پایان نامه ها
جزئيات پايان نامه و نوع درجه آن
کارشناسی ارشد
نظم درجات
، کلام و عقاید
زمان اعطا مدرک
1389/12/04
کسي که مدرک را اعطا کرده
، دانشکده علوم حدیث (شهرری)
امتياز متن
عالی
یادداشتهای مربوط به خلاصه یا چکیده
متن يادداشت
اراده از مهمترین صفاتی است که چگونگی اتصاف خداوند به آن همواره محل نزاع و اختلاف اندیشمندان مختلف بوده است. ریشه این اختلافات و نزاعها به دو مساله اساسی باز میگردد؛ یکی اینکه اراده از صفات کمالی است و ذات خداوند متعال به عنوان جامع همه کمالات باید واجد چنین صفتی باشد. از سوی دیگر اراده صفتی است که در معنای کلی خود عامل تحقق و صدور افعال است و در انسان همراه با تصور و تصدیق و فعل و انفعالات درونی و با حدوث فعل، در نفس حادث میشود. اما چنین ارادهای را به ذات خداوند متعال که عاری از هر گونه تغییر و حدوث است، نمیتوان نسبت داد. بنابراین سوال اساسی این است که چه نوع ارادهای برای خداوند متعال قابل تصور است که موجب تغییر و حدوث در ذات خداوند متعال نشود. فلاسفه برای رفع این اشکال اراده را از صفات ذاتی و ازلی خداوند دانستهاند و آن را علم خداوند به نظام اصلح و شوق و ابتهاج او تفسیر کردهاند که در نتیجه این اراده ازلی، خداوند از ازل مرید بوده و مرادات او نیز ازلی خواهد بود در مقابل، روایات به شدت ذاتی بودن اراده و وحدت آن با علم را رد کردهاندو اراده خداوند را صفتی حادث و همان احداث و ایجاد فعل تفسیرکردهاند. بر این اساس این دو دیدگاه کاملا در مقابل یکدیگر قرار دارند. آنچه ما در این پژوهش به آن دست یافتیم این است که ذات خداوند به صفت اراده به عنوان یک صفت کمالی حتما باید متصف باشد. اما این اراده ذاتی، به معنای مرید بودن ازلی خداوند در نتیجه ازلی بودن مرادات او نخواهد بود. همچنین اراده خداوند به معنای علم او به نظام اصلح و شوق و ابتهاج نیز نخواهد بود. زیرا علم، شوق، ابتهاج و اراده از نظر مفهومی بر یکدیگر قابل تطبیق نستند و دلایل ملاصدرا و پیروان او نیز برای اثبات وحدت میان این صفات ناکافی است. اراده ازلی خداوند همان اراده داشتن اوست؛ به این معنا که خداوند قدرت و الوهیت و توانایی برای اراده کردن دارد و اما این اراده داشتن به معنی اراده کردن نیست که به محض تحقق آن فعل نیز ضروری الصدور باشد. خداوند از ازل اراده دارد اما از ازل اراده نمیکند و افعال او ازلی نیست. آنچه که در روایات درباره حدوث اراده آمده است، ناظر به مقام اراده کردن خداوند است که با تحقق آن، صدور فعل ضروری میشود و زاید بر ذات بوده و حادث به حدوث فعل است و از آنجا که زاید بر دات است موجب راه یافتن حدوث و تغییر در ذات خداوند متعال نیز نخواهد شد. از سوی دیگر تاکید روایات درباره اراده حادث و زاید بر ذات خداوند، منافاتی با اراده ذاتی او ندارد زیرا علی رغم عدم تصریح روایات به اراده ذاتی خداوند، عقل آن را تایید میکند.
نام شخص به منزله سر شناسه - (مسئولیت معنوی درجه اول )