بسمله روایت کرده از حضرت امیرالمومنین اسدالله الغالب و مطلوب کل طالب علی بن ابیطالب علیه الصلوه و السلام و از حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام که فرمودهاند شریعت و طریقت و حقیقت و معرفت چه چیز است، میباید دانست و آن کسانی که مومناند به این عمل الخ...
یادداشتهای مربوط به نشر، بخش و غیره
متن يادداشت
فقط یکی از کاتبان خود را قطبالدین تونی و سال نگارش را ۱۰۰۸ق. معین نموده (ص ۱۷۳) و دیگر نسخ تاریخ ندارد ولی مسلما پس از تاریخ نام برده بوده است.
یادداشتهای مربوط به مشخصات ظاهری اثر
مشخصات ظاهری
نوع خط:
مشخصات ظاهری
نوع کاغذ:
مشخصات ظاهری
تزئینات جلد:
متن يادداشت
نستعلیق چند نویسنده.
متن يادداشت
سمرقندی.
متن يادداشت
تیماج.
یادداشتهای مربوط به نسخه موجود
خصوصیات نسخه موجود
1
متن يادداشت
به قرینهای که پشت صفحه نخستین، صفحه آخر کتاب منظومی میباشد و بر آن کاغذ چسبانیده شده، معلوم میشود که پیش از ورود به این کتابخانه بخشی از آنچه پیوسته نسخه بوده برداشته شده است.
یادداشتهای مربوط به نمایه ها، چکیده ها و منابع اثر
يادداشت هاي مربوط به نمايه ها، چکيده ها و منابع
ماخذ فهرست: مجلد دوم، صفحه ۱۶۸۶-۱۶۸۷.
یادداشتهای مربوط به خلاصه یا چکیده
متن يادداشت
در بیان شریعت و طریقت و حقیقت و معرفت در چهار باب و نثر میباشد.
متن يادداشت
این رساله در حدود یکصد (۱۰۰) بیت است. [در این مجموعه رسالهای است که با نام «رساله که در بیان شریعت و طریقت و حقیقت و معرفت» در این فهرست معرفی شده. این رساله در اسرار طلب و سلوک و پیری و طالبی به زبان تصوف عامی و ظاهرا از رسائل فتوت است و مشتمل است بر اصطلاحات بسیار از این سلسله و اشاراتی به اسرار آنان و از این جهت در خور اهمیت است. در آن چنین آمده: «اگر پرسند که مفردان کیانند بگو آن کسانند که به دریاء طریقت فرو رفته باشند و شراب معنی خورده باشند و آنها کمر بسته شده باشند». در اواخر رساله آمده: «و اما میباید دانست که طریق و ترجمان از که مانده و یقین میباید دانست که ترجمان را به حضرت رسالت که کشید و سبب چه بود... حضرت اخی جبرئیل به درگاه حق تعالی بازگشت و حاجت طلبید و حق تعالی امر کرد که برو از جنت حلوای خفیه بردارد و ترجمان ببر جبرئیل رفت از جنت حلوای خفیه آورد و به ترجمان نزد آن حضرت نهاد و از گناه آزاد شد و اهل طریق و ترجمان از آنجا مانده است و اهل ارشاد را و طالبان را میراث از آنجا رسید». این رساله از اصطلاحات متداول اهل حق نیز خالی نیست. (حائری)].