بسمله٬ سبحان الذی ابان فی بدایات حالات ذوی الهمم نهایات تقلبات اصحاب الفکر و الفهم و فازت بین المسافرین الیه بحسب علمهم و عنهم ... بیت٬ میل هر کس بر کمال او بود/ جنبشش بر حسب حال او بود/ گر بپرد پشهای چندانکه هست/ کی کمال جز خودش آید بدست ... . و بعد فهذه مسائل قدسیه و قواعد ملکوتیه لیست من الفلسفه الجمهوریه و لا من الابحاث الکلامیه ... .
متن يادداشت
... لیلزم کون القضیه مشروط ... المعنی و ان کانت جمله فی الصوره فلنکتف بهذا القدر من هذا المطلب فی هذا المختصر و زیاده الکشف یطلب من کتابنا الکبیر و التوفیق من الله العلیم الخبیر.
یادداشتهای مربوط به مشخصات ظاهری اثر
مشخصات ظاهری
نوع خط:
مشخصات ظاهری
تزئینات متن:
مشخصات ظاهری
تزئینات جلد:
متن يادداشت
خطهای گوناگون (شکسته نستعلیق و نسخ).
متن يادداشت
عناوین شنگرف.
متن يادداشت
تیماج قهوهای تیره بدون مقوا.
یادداشتهای مربوط به نسخه موجود
خصوصیات نسخه موجود
2
متن يادداشت
در برخی از صفحات افتادگیهای متن در حاشیه جبران گردیده.
یادداشتهای مربوط به نمایه ها، چکیده ها و منابع اثر
يادداشت هاي مربوط به نمايه ها، چکيده ها و منابع
ماخذ فهرست: مجلد سوم، صفحه ۲۴۱۵-۲۴۱۸.
يادداشت هاي مربوط به نمايه ها، چکيده ها و منابع
(مربوط به عنوان): فهرست مجلس ج۹ (چاپ اول) ص۹۵۰-۹۴۷.
يادداشت هاي مربوط به نمايه ها، چکيده ها و منابع
نک: یادنامه ۱۱۱؛ الهیات ۳۵۱-۳۵۲ و ۶۴۰.
یادداشتهای مربوط به خلاصه یا چکیده
متن يادداشت
از مولفات ارزنده و گمنام وی است. در یادنامه جزء رسالههای منسوب و مشکوک صدرا یاد شده است. اما در صدر نسخه ما که از قرن ۱۱ق. است تصریح شده و نیز دو جا از اسفار خود یاد کرده است.
متن يادداشت
صدرالمتالهین شیرازی این رساله را پس از اسفار و پس از بیشتر آثار خود نوشته و مطالب فلسفی اشراق و ذوقی را که در اسفار و دیگر آثار با استدلالات متداول و جدلیات فلسفه آمیخته در این رساله بدون مزج با آن استدلالات آورده (با اینکه در مقدمه چنین التزام کرده٬ بازگاه از نقل و رد جدلیات ناچار بوده). ملاصدرا در این رساله درباره حقیقت وجود (با بیان ذوقی اشراقی و نه جدلی فلسفی) سخن گفته و سپس به اثبات و بیان حقیقت وجود ذهنی و عالم مثال و مثل پرداخته و با اساسی که در این دو باب نهاده بسیار مسائل فلسفه اولی و مشکلات مربوط به معاد را حل کرده است. فهرست مطالب رساله بر طبق نسخهای که اکنون در دست سخن دارم و در عصر صدرا یا نزدیک به زمان او کتاب شده از این قرار استک
متن يادداشت
الجمله الاولی: فی الحکمه القصوی و العلم الاعلی و فیه مقالات: المقاله الاولی فی الوجود و احکامه.
متن يادداشت
در این مقاله هفت فصل و چند عنوان «بحث و تفصیل» و «شک و تحقیق» و مانند آن است. دو فصل اول درباره موضوع و مسائل علوم و به شیوه دیگر کتابهای فلسفی است (نه به شیوه خاص این کتاب) و در پایان بحث از موضوع علوم و رد ایراادات بر تعریف مشهور گوید: «و لهذا الکلام زیاده تحقیق لا یحضرنی الان کشفه و وضوحه». در دیگر فصول این مقاله به اثباتحقیقه وجود در خارج و انتزاعی بودن ماهیت پرداخته به تفصیل درباره نسبت وجود به ماهیت و اینکه از قبیل نسبت عرض به موضوع نیست سخن گفته و در پایان این مقاله از «کتاب بزرگ خود اسفار اربعه» یاد کند و گوید: «من خود پیشتر از این، از قائلان به اعتباری بودن وجود و اصالت ماهیت به شدت دفاع میکردم و خود سخت طرفدار آن بودم تا اینکه با هدایت الهی دانستم که حقیقت ب خلاف آن است و وجودات حقائق متصله و پرتوهای وجود احدی هستند و ماهیتها حدود و مفهومات ذهنی وجودات است».
متن يادداشت
المقاله الثانیه: فی احکام واجب الوجود بحسب المفهوم. در این مقاله دو فصل است و در فصل دوم از برهان ذوقی و اشراقی توحید که بسیط ترین و نیز عالیترین براهین توحید است و نیز از شبهه این کمونه یاد کند و گوید بر اساس این برهان راهی برای ورود شبهه ابن کمونه نیست. زیرا در این برهان وحده حقیقی همان کمال مطلق و وجود حقیقی مطلق است و در این مرحله تعدد و شرکت قابل تصور نیست و صدرا در این فصل نیز از «اسفار اربعه» خود یاد کرده است.
متن يادداشت
المقاله الثالثه: فی اثبات الوجود الذهنی و الظهور الظلی. این مقاله مفصل ترین و جالب ترین مقالات کتاب است. در این مقاله نخست اثبات کرده است که نسبت نفس بصور ادراکیه فاعلیت است نه قابلیت٬ سپس براهین دیگر فلاسفه را در سه مسلک نقل کرده و سپس اشکالاتی را که بر وجود ذهنی بنابر مسالک و براهین قوم وارد می شود در چهار مقصد ریشه کن کرده و در مقصد۴ وجهی که اختصاصی و الهامی خود اوست بیان داشته است و آنگاه به توضیح و اثبات عالم مثال پرداخته و تنها راه حل مشکلات ایمان برزخ و معاد و رد اشکالات وارده بر وجود ذهنی را ایمان بعالم مثال می داند سخن شیخ اشراق (صدرا در این رساله او را با این القاب یاد کرده است: الشیخ الالهی صاحب المکاشفات النوریه شهاب الدین المبرور) را دقیقا نقل کرده و موارد اختلاف مشرب خود را با او در ضمن پنج «اشکال» بیان داشته است و در پایان بیان اشکال ۵ رساله را نیز پایان داده است. در ضمن بیان اختلاف مسلک خود با شیخ اشراق (که یازده صفحه نسخه حاضر را فرا گرفته ) دقیقترین و خالصترین نظرات خود را اظهار داشته و در ذیل بیان سومین تفاوت طریقه خود با طریقه شیخ اشراق (در اثبات و تفسیر عالم مثال) گوید: «موضوع وجود رب النوع که افلاطون و الاف او به آن قائل بودهاند سخنی بسیار صحیح و ایرادات متاخران در اثر نفهمیدن مقاصد آنان است. نیز گوید: «افلاطون و اساتید و اسلاف بزرگ او که همگی از بزرگترین حکماء و اولیاء خدایند هر چند بر وجود مثل نوریه برهان نیاوردهاند و به شیوه انبیاء و اولیاء به نقل مثل (آن هم بر مز) سنده کردهاند اما همین گفته آنان شایسته اعتماد است و از آنان نباید برهان خواست همچنان که منجمان متاخر و احکامیان سخنان بطلمیوس و ابرخس را درباره اوضاع و تاثیرات ستارگان و تعداد افلاک پذیرفتهاند و از آنان دلیل نخواستهاند خاصه آنکه سخنان این بزرگان اولیاء بر پایه ریاضیات و خلوات و کاوش های عقلانی و از اغلاط و اوهام بشری دورتر است و از این نظر اعتماد بدان بیشتر است.
متن يادداشت
یکی از ادله ملاصدرا بر اثبات وجود ذهنی (که وی آن را از ملهمات خود میداند) آن است که طبایع مقولات و هم چنین بسائط عنصری و جواهر در حرکات خود دارای مقصد و غایتی خاص هستند و غایت مقصد هر حرکت باید قبل از حرکت به نحوی وجود داشته باشد و چون در خارج این وجود نتواند بود ناچار غایه و مقصود از حرکت به نوعی دیگر وجود ناقص غایه استکه باعث شوق به تکامل جوهری یا تکامل عرضی است. صدرا در دنباله این سخن اعتراف میکند که برهان قائم است تحقیق مرتبهای از شعور و ادراک در جمیع اجسام طبیعی و اینگه انکار شعور اجسام ناشی از استبعاد صرف و عدم عادت است به این فکر.
متن يادداشت
گویا صدرا آنچه می خواسته است در این رساله بیاورد نیاورده و ناتمام گذارد خود او در این دیباچه تصریح کرده است ک هاین کتاب در دو جمله است و جمله اولی در علم اعلی. بنابرین جمله دوم در مباحث عامه بوده و در اثناء رساله نیز آنجا که سخن از عله و معلول است به مباحث آینده احالت کرده است اما در نسخه ما و در نسخه الهیات از جمله دوم و دیگر مباحث اثری نیست. در این رساله علاوه بر اینکه دوبار از اسفار اربعه صریحا یاد کرده سه بار دیگر (در مقاله ۲و۳) به «کتاب کبیر» خود احالت کرده و یکی از این موارد سطر آخر رساله است. اینک چند سطر از عبارت ملاصدرا درباره افلاطون و مثل افلاطونی نقل میشود: «و قد ذهب العظیم افلاطن و اشیاخه الذین هم سادات الحکماء الکرام و روسا الانام فیما تقدم من الایام الی ان لکل من الانواع الجسمانیه فردا فی العالم العقلی هو رب سایر الافراد و صفو کدرها و مبدا نوعها و واسطه وجودها من رب الارباب و وسیله رزقها و بقائها من مسبب الاسباب ... و الدلیل الدال علی ان افراد نوع واحد لایختلف بالتقدم و التاخر و الکمال و النقص ... علی تقدیر تمامه انما یتم بحسب نحو واحد من الوجود ... و بالجمله قول افلاطن و اسلافه العظام فی غایه القوه و المتانه و الاستحکام و لایرد علیه شیء من نقوض المتاخرین ... و منشاء ایراد تلک النقوض انما هو قصور المدارک عن درک شاوهم و مقامهم و فقد الاطلاع علی مقاصدهم ... و سوء فهم اللاحقین لدرک شاوالسابقین المقربین انما هو لبناء مقاصدهم ... علی السوانح النوریه العلمیه ... التی لا یعتریها و صمه شک و ریب ... لا علی مجرد الافکار البحثیه و الانظار التعلیمیه التی سیعلب بالمعولین علیها و المعتمدین بها الشکوک ... و لم یتصالحوا علیها و لاتوا فقوابل کل امه دخلت لعنت اختها ...».