برای علم الهدی فرزند فیض و یا خود به خط او و در زمان حیوه مولف نوشته شده.
یادداشتهای کلی مربوط به اطلاعات توصیفی
آغاز، انجام، انجامه
1
آغاز، انجام، انجامه
2
متن يادداشت
نحمدالله علی حسن توفیقه ... اما بعد فیقول محمد بن مرتضی ... هذه رموز ربانیه اوتیتها من فضل الله و کنوز عرفانیه انتقذتها من نفائس خزائن اهل الله ... .
متن يادداشت
... من غیر دلاله لها علی خصوص معانیها الاعلی الامثله البعیده کما اخبرالله سبحانه عنه بقوله فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قره اعین و قوله عز و جل و ننشئکم فیما لا تعلمون. تم اصول المعارف یوم الاحد و صار هذا الکلام تاریخ عام الاتمام. و کان فی سادس شهر جمادی الاولی من ذلک العام و الحمدلله رب العالمین.
یادداشتهای مربوط به نشر، بخش و غیره
متن يادداشت
علم الهدی پس از پایان کتاب در ص۱۲۶ نوشته است: «این نسخه را از روی نسخه مسوده ای استکتابت کردم که به دست والد استاد متعنی الله به دوام الاستفاده منه نوشته شده بود ... کتب هذه الاحرف من ثبت له التصرف محمد المدعو علم الهدی عفا الله عما اجترح و جنی». بنابر این نوشته مسلم است که این نسخه اصول المعارف بین سال ۱۰۸۹ق. که تاریخ فراغت از تالیف است و ۱۰۹۱ق. که سال درگذشت فیض کاشانی است کتابت شده.
یادداشتهای مربوط به مشخصات ظاهری اثر
مشخصات ظاهری
نوع خط:
مشخصات ظاهری
تزئینات نسخه:
مشخصات ظاهری
تزئینات جلد:
متن يادداشت
نسخ خوب.
متن يادداشت
همه صفحات دفتر دارای جدول آب طلایی و لاجورد هستند.
متن يادداشت
تیماجی قرمز.
یادداشت منشاء
تملک و سجع مهر
3
تملک و سجع مهر
4
متن يادداشت
مهر آقا علی مدرس بر پشت نسخه است.
متن يادداشت
حاشیههایی با امضای «محمد حسن» در کنار برخی از صفحات اصول المعارف دیده میشود.
یادداشتهای مربوط به کتابنامه ، واژه نامه و نمایه های داخل اثر
متن يادداشت
فهرست بابها را از آن رو که جالب و نشان دهنده سبک تالیف است در اینجا به اجمال میآوریم:
متن يادداشت
الباب الاول. فی الوجود و العدم و فیه معرفه الذات.
متن يادداشت
الباب الثانی. فی العلم و الجهل وما فی معنا هما و فیه معرفه الصفات.
متن يادداشت
الباب الثالث. فی الغنی و الفقر. و فیه معرفه الاسماء.
متن يادداشت
الباب الرابع. فی الماهیات و تعیناتها و فیه معرفه ماسوی الله.
متن يادداشت
الباب الخامس. فی المسبب و السبب و فیه معرفه الغایات.
متن يادداشت
الباب السادس. فی الطبایع و تجدد ارواحهها (در وصل سوم از این باب درباره حرکت جوهری گوید: «این رای را حکماء الهی همه به تصریح بیان داشته اند و فلاسفه یونان آن را گفتهاند. اما متاخران آن را درنیافتهاند و استاد ما صدرالمحققین شیرازی طاب ثراه برای اثبات حرکت جوهری برهانهایی تازه آورده و ما خلاصه آن را در ضمن چند اصل میآوریم». در ضمن باب هفتم نیز درباره حرکت جوهری سخن گفته است.) و فیه معرفه حدوث العالم.
متن يادداشت
الباب السابع. فی الحرکه و الزمان و المکان و ما یتبعهما و فیه معرفه الازل و الابد و ان الله سبحانه منزه عن الحرکه و الزمان و المکان و کذا العالم من حیث المجموع.
متن يادداشت
الباب الثامن. فی السماوات و الارض و ما و بینهما و فیه معرفه نفوس و العقول و القوی و الملائکه و الجنه و الشیاطین.
متن يادداشت
الباب التاسع. فی الخیر و الشر و اللذه و الالم. و فیه معرفه الثواب و العقاب و الجنه و النار.
متن يادداشت
الباب العاشر. فی اصول النشات و حقایق الموجودات و ارواحهها و صورها و قوالبها و فیه معرفه تاویل المتشابه و تعبیر الاحکام.
یادداشتهای مربوط به نمایه ها، چکیده ها و منابع اثر
يادداشت هاي مربوط به نمايه ها، چکيده ها و منابع
ماخذ فهرست: مجلد سوم، صفحه ۲۲۶۰-۲۲۶۲.
یادداشتهای مربوط به خلاصه یا چکیده
متن يادداشت
از مطالب اصولی و بسیار مهم فلسفی عین الیقین خود گزیدهای ساخته و آن را اصول المعارف نام داده و در دیباچه آن اغراض خود را از تالیف این کتاب بیان داشته است. مولف دانشمند ذریعه نوشتهاند: فیض در این کتاب کوشیده است آرای حکیمان را با مفاد اخبار موافقت دهد. ولی این گفته خالی از مسامحه نیست زیرا چنان که فیض خود در دیباچه گوید مقصود وی به طور کلیتطبیق آرای فلاسفه است با شرائع و از کتاب عین الیقین اصولی را برگزیده است که برای این هدف سودمند باشد. این کتاب شامل ده باب و هر یک از باب ها شامل چند اصل و چند فصل یا وصل است بدین گونه که مطالب اصولی هر باب را زیر عنوان «اصل» و مطالب متفرعه بر اصل ها را با عنوان «فصل» و «وصل» یاد کرده است چنان که در باب اول (وجود و عدم) نخست مباحث اصلی فرعی همچون تشکیک و مانند آن را با عنوان «وصل» و «فصل» یاد کرده بار دیگر قوس صعود و نزول را با عنوان «اصل» و سپس در ذیل عنوان یک «وصل» و یک «فص» سخن از مراتب سلسله وجود گفته آن گاه در یک «اصل» درباره عدم (مقابل وجود) سخن گفته و باب نخستین را پایان بخشیده است. وی خود در دیباچه روش خود را در تالیف به درستی روشن نکرده و به اشارتی اکتفاء کرده است.