در مواردی که عامل زیان از نظر شرع مقدس اسلام ملزم به جبران خسارت ناشی از عمل خویش می باشد، ( هر چند او با اراده خود این مسؤولیت را نپذیرفته است) به «ضمان قهری» یا مسؤولیت مدنی تعبیر شده است، مهم ترین اسباب و موجبات این نوع ضمان عبارتند از: ۱ـ غصب: فقهای امامیه و حنفیه به اتفاق نظر علاوه بر حرمت تکلیفی غصب، آن را موجب ضمان می دانند، بنابراین غاصب مکلف است که اگر عین مال مغصوب به همان حالت اولی در دست وی باقی است، باید عین همان مال را برگرداند، و اگر عیب و نقصی در آن به وجود آمده با پرداخت«ارش» آن را جبران کند، و اگر چنان چه کاملا تلف شده است، عوض(مثل یا قیمت) آن را پرداخت نماید.۲ـ اتلاف: از بین بردن مال دیگری چه به صورت مستقیم (مباشرت در اتلاف) یا فراهم نمودن اسباب و مقدمات آن(تسبیب در اتلاف) اگر چنان چه سبب اقوی از مباشر باشد، نیز موجب ضمان می شود. بلوغ، عقل، قصد و ارادۀ تلف کننده در ایجاد این مسؤولیت دخالت ندارد.۳ـ غرور: (فریب دادن) نیز در فقه امامیه و حنفیه از موجبات ضمان به شمار آمده است، بر این اساس اگر کسی دیگری را با گفتار یا اعمال خدعه آمیز خود فریب بدهد، اگر چنان چه از این طریق خسارت و زیانی را بر وی تحمیل کند، باید آن را جبران نماید. در اثبات این حکم (ضمان غرور) جهل مغرور شرط است، اما نسبت به علم غار، ورود ضرر بر مغرور و ... ، میان فقها اختلاف نظر وجود دارد. ۴ـ تعدی یا تفریط در امانات: را نیز فقهای امامیه و حنفیه به اتفاق نظر از موجبات ضمان بر شمرده اند، لذا کسی که مالی را به عنوان امانت( اعم از امانت مالکانه یا شرعی) در اختیار دارد، اگر در استفاده از آن زیاده روی کرده و یا در حفظ و نگهداری آن کوتاهی نماید، که در نتیجه مال مزبور کاملا از بین برود یا عیب و نقصی در آن ایجاد شود، ایشان خسارت به بار آمده را ضامن است.۵ - قبض به عقد فاسد: را نیز فقه امامیه و حنفیه هر دو موجب ضمان دانستند، در محدوده و قلمرو این حکم با توجه به علم و جهل متعاقدین ، بین فقها اختلاف نظر وجود دارد. اکثر فقهای امامیه «قبض بالسوم» را نیز از اسباب ضمان معرفی نموده اند، فقهای حنفیه این نظریه را مشروط بر تعین ثمن از سوی بایع، پذیرفته اند، اما برخی از فقهای امامیه معتقدند که مال مقبوض بالسوم حکم امانت را دارد.۶ـ تقویت کار و منافع نیروی انسانی: هر چند نظریه مشهور میان فقهای امامیه این است که «تقویت منافع نیروی انسانی» موجب ضمان نمی شود، و هم چنین فقهای حنفیه نیز در این مسأله با آنان موافقند، اما نوشتار حاضر مطابق با برخی دیگر از فقهای امامیه نظریه ضمان را تقویت نموده است، اما «تقویت نیروی کار انسانی» را نمی توان موجب ضمان دانست