توسعه تئوری توانبخشی زودهنگام در افراد دچار آسیبتروماتیک مغزی و استخراج توصیههای مراقبتی اصلاحی
General Material Designation
[پایان نامه]
Parallel Title Proper
Developed the theory of early rehabilitation in patients with traumatic brain injury and Extraction of corrective care advice
.PUBLICATION, DISTRIBUTION, ETC
Name of Publisher, Distributor, etc.
علوم بهزیستی و توانبخشی University of Social Welfare and Rehabilitation
Date of Publication, Distribution, etc.
۱۴۰۰
PHYSICAL DESCRIPTION
Specific Material Designation and Extent of Item
۲۴۳ص.
INTERNAL BIBLIOGRAPHIES/INDEXES NOTE
Text of Note
پیوست
DISSERTATION (THESIS) NOTE
Dissertation or thesis details and type of degree
دکترا
Discipline of degree
پرستاری Nursing
Date of degree
۱۴۰۰/۰۲/۲۱
SUMMARY OR ABSTRACT
Text of Note
مقدمه: آسیبتروماتیک مغزی امروزه اپیدمیخاموش نامیده میشود. این بیماری منجر به آسیبهای متنوع فیزیکی، شناختی و روانی میشود که نیازمند مداخلات توانبخشی مناسب و به هنگام میباشد. وجود مراقبت توانبخشی زودهنگام، منسجم و درست برایترمیم و بهبود عملکرد مغز و همچنین بازگشت مجدد فرد به جامعه از اهمیت ویژهای برخوردار است. لذا مطالعه حاضر با هدف توسعه تئوری توانبخشی زودهنگام در بیماران دچار آسیبتروماتیک مغزی و استخراج توصیههای مراقبتی اصلاحی انجام شد. مواد و روشها: طراحی این پژوهش به صورت چند روشی متوالی انجام شد. در فاز اول مطالعه با روش نظریه پایه توصیه شده توسط کوربین و استراوس 2015، در سالهای 99-1397 در شهر تهران و مشهد انجام شد. پژوهشگر پس از کسب مجوز اخلاق از دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی با کد IR. USWR. REC. 1396. 215 برای شروع مطالعه و نمونه گیری اقدام نمود. روش نمونهگیری در ابتدا به صورت هدفمند و سپس با پیشرفت مطالعه از نمونهگیری نظری استفاده شد. در این فاز 22 مشارکت کننده از تیم توانبخشی شامل(پرستار، جراح مغز و اعصاب، متخصص مراقبتهای ویژه، طب توانبخشی و فیزیکی، کار درمان و فیزیوتراپ، روان شناس و گفتار درمان، بیماران و مراقبین) در مطالعه شرکت کردند. منبع اصلی جمع آوری دادهها، مصاحبههای عمیق و نیمه ساختار یافته بودند. علاوه بر این از روش مشاهده و بررسی اسناد و مدارک نیز استفاده شد. دادهها بر اساس رویکرد کوربین و استراوس، 2015 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در فاز دوم، بر اساس نتایج حاصله از فاز اول، مرور متون و همچنین یک پنل خبرگان متشکل از 15 متخصص و سیاست گذار چالشهای اصلی استخراج، اولویت بندی و راهکارهای آنها تدوین شدند. یافتهها: در فاز اول مطالعه، با توسعه تئوری توانبخشی زودهنگام در بیماران دچار آسیبتروماتیک مغزی، پنج طبقه اصلی حاصل شد. طبقات عبارتند از: نقصان توانبخشی یکپارچه، زیر ساختهای سلامت، پیامدهایتروما و آسیب، توانبخشی اولویت فراموش شده و توانبخشی مشکل مدار بود. جامع نبودن توانبخشی زودهنگام به عنوان دغدغه اصلی و متغیر مرکزی شناخته شد که تمام طبقات، حول آن بودند. استراتژیهای کنش/ واکنش مورد استفاده توسط تیم درمانی در مواجهه با متغیر مرکزی شامل توانبخشی مشکل مدار، جلب شبکه حمایتی و اقدمات ثبات بخش بود. در فاز دوم مطالعه، چالشها در دو طبقه زیر ساختهای نظام سلامت و جامع نبودن توانبخشی زودهنگام طبقهبندی شدند. چالشهای مربوط به زیر ساختهای نظام سلامت با کسب نمره 1/9 بیشترین اولویت را کسب کردند. نتیجه گیری: یافتههای این مطالعه نشان داد که، با توجه به سیطره درمان بر توانبخشی و نبود زیر ساختهای مناسب از قبیل فرهنگ درمانی حاکم، نقص دانشی و نگرشی تیمیدرمان، مشکلات ساختاری-سیاستی، باعث شده است که توانبخشی زودهنگام در بیماران دچار آسیبتروماتیک مغزی به اولویتی فراموش شده تبدیل شود. بنابراین بیماران با نقصان توانبخشی یکپارچهای مواجه هستند که در آن عملا برای توانبخشی بیماران برنامهریزی صورت نمیگیرد و مراقبت تخصصی تیمی هم انجام نمیشود. در پاسخ به این مشکلات و مسایل تنها بر اساس مشکلات بیمار، مراقبتهای توانبخشی تحت عنوان توانبخشی مشکل مدار و اقدامات ثبات بخش انجام میشود که در صورت موفقیت میتواند تا حدودی مانع ایجاد پیامدهای نامطلوب شود و منجر به کسب سلامتی نسبی گردد. در صورت عدم موفقیت این استراتژی و نبود شبکه حمایتی برای مشارکت و حمایت در امر توانبخشی، بیمار دچار تبعات عدم توانبخشی و در نتیجه معلولیت خواهد شد. یافتههای این مطالعه، قادر است با شناخت دقیق و عمیق تئوری توانبخشی زودهنگام در بیماران دچار آسیبتروماتیک مغزی به تیم توانبخشی در جهت ارائه هر چه بهتر این خدمات کمک کند و از طرفی با آموزش و ارائه راهکارهای بیان شده در این مطالعه، میتوان تا حدی زیادی به انجام جامع این فرایند کمک نمود و از ناتوانی و معلولیت ناشی ازتروما و آسیب نیز جلوگیری کرد. كلمات كليدي: آسیبترماتیک مغزی، مطالعه کیفی، نظریه پایه، روش دلفی
Text of Note
Introduction: Traumatic brain injury is called the silent epidemic. This disease may lead to a variety of physical, cognitive, and psychological injuries/harm which requires appropriate and timely rehabilitation interventions. The application of early, coherent and proper rehabilitation is of particular importance in order to treat and improve brain function as well as to facilitate the individuals’ return to the society. Therefore, the aim of the present study was to develop early rehabilitation theory in patientns with traumatic brain injury and also to provide corrective strategies accordingly.Method: The first phase of the present study was conducted in the two cities of Tehran and Mashhad between 2018 and 2020 using the grounded theory method which was recommended by Corbin and Strauss (2015). Initially, the researchers obtained the ethical code of the University of Social Welfare and Rehabiliitation (no.IR.USWR.REC.1396.215). The sampling process began with purposeful sampling and then gradually theoretical sampling was applied. This phase of the study was conducted on 22 participations of the rehabilitation team including nurses, neurosurgeons, intensive care specialists, rehabilitation and physical medicine experts, occupational therapists and phsiotherapists, psychologists, speech therapists, as well as caregivers. The main sources of data collection were in–depth and semi–structured inteviews. Moreover, observations and review of the evidence were also applied for data collection. The data were then analyzed based on Corbin’s (2015) approach. In the second phase and based on the results of the first phase, the main challenges were extracted and prioritized through a review of the related literature as well as the opinions of a panel consisting of 15 experts and policymakers. Finally, the respective solutions were also developed.Results: In the first phase of the study, five main categories were obtained as a result of theoretical development of the ealy rehabilitation process in patients with traumatic brain injury. These categories included: Disadvntages of Integrated Rehabilitation, Health infrastructure, Trauma and Injury Outeomes, Rehabilitation as a Neglected Priority, and Problem–Oriented Rehabilitation. The incomprehensiveness of early rehabilitation was identified as the main concern and also the central variable where all the categories would revolve around. The action/reaction strategies which were used by the treatment team in order to face the central variable included problem–oriented rehabilitation, support network involvement, and stabilization measures. In the second phase of the study, the challenges were classified into two categories of health system infrastructure and incomprehensiveness of early rehabilitation. The results indicated that the challenges related to health system infrastructure had gained the highest priority with a score of 9.1.Conclusion: The findings of this study showed that early rehabilitation care has been regarded as a neglected priority for the patients with traumatic brain injury due to dominance of treatment over rehabilitation, lack of appropriate infrastructure e.e. the existing treatment culture, lack of knowledge and the attitude of treatment tem, as well as the underlying problems and policies. Therefore, the patients may face inappropriate integrated rehabilitation with no plannings for rehabilitation care and specialized treatment services. Nevertheless, the patients would only receive problem-oriented and stabilizing treatment services which might help partly avoid detrimental outcomes and regain health. On the other hand, the patients might face difficulties by the lack of rehabilitation care and disability in case the rehabilitation treatment is not applied effectively. The findings of the present study can help the rehabilitation team provide such services as a result of developing accurate and in–depth knowledge of the early rehabilitation process for the patients with traumatic brain injury. In addition, rasing awareness and presenting the solutions which were expressed in this study can, to a large extent, contribute to comprehensive application of this rehabilitation process. It can also help prevent trauma – and injury – induced disability. Moreover, these interventions can be facilitated by implementation of participatory–based rehabilitation theory at four levels of individual, family, treatment team, and community care.Keywords: Traumatic Brain Injury, Qualitatic Study, Grounded Theory, Delphi Method