و ارزیابی مجدد( ۱/۳۸۳=F، ۰/۰۵ p) >نداشت .همچنین، در گروه آزمایش میزان کارکرد شغلی اجتماعی( ۸۱/۹۱۳=F ، ۰/۰۰۱ >p)و اضطراب کارکردی( ۵/۶۶۶=F، ۰/۰۵ p) >به طور معناداری بهبود یافته است .نتیجهگیری :مدل نقص در تنظیم هیجانی برکینگ برای آشفتگیهای هیجانی از برازش مناسبی برخوردار است .بر اساس این مدل نقایص تنظیم هیجانی به طور مستقیم و با میانجیگری عواطف و راهبردهای تنظیم هیجانی، آشفتگیهای هیجانی را تبیین میکنند .همچنین، آموزش تنظیم عاطفه در کاهش علائم اختلالات هیجانی و بهبود متغیرهای فرآیندی تأثیر معناداری دارد .البته، لازم است نقش عاطف مثبت و راهبردهای تنظیم هیجانی انطباقی در مدل نقص در تنظیم هیجانی با بهکارگیری نمونههای بالینی در پژوهشهای آینده روشن شود .واژههای کلیدی :آشفتگیهای هیجانی، فراتشخیص، مهارتهای تنظیم هیجانی، آموزش تنظیم عاطفه، عواطف مثبت و منفی، راهبردهای تنظیم هیجانی