NOTES PERTAINING TO PUBLICATION, DISTRIBUTION, ETC.
Text of Note
چاپی
DISSERTATION (THESIS) NOTE
Dissertation or thesis details and type of degree
دکتری
Discipline of degree
علوم خاک
Date of degree
۱۳۹۰/۰۱/۲۵
Body granting the degree
تبریز
SUMMARY OR ABSTRACT
Text of Note
دشت تبریز یکی از مناطق مهم استان آذربایجان شرقی است که نیاز به تحقیقات و مطالعات گسترده و دقیق دارد، این منطقه با وسعت تقریبی ۲۰۰۰۰۰ هکتار دارای واحدهای فیزیوگرافی متنوعی می باشد، لذا مطالعه نحوه تشکیل و تکامل خاکها بایستی بر اساس شناخت دقیق عوامل تاثیر گذار باشد .این تحقیق به منظور بررسی نحوه تکامل خاکها و کانی شناسی در دشت تبریز و در موقعیت جغرافیایی ۵۶ ۳۷ تا ۱۷ ۳۸ عرض شمالی و ۲۸ ۴۵ تا ۱۴ ۴۶طول شرقی و واحدهای فیزیوگرافی مختلف تپه، دشت دامنه ای، دشت رسوبی رودخانه ای و اراضی پست صورت می گیرد و اهداف عمده آن عبارتند ازمطالعه چگونگی تشکیل و تکامل خاکها مطالعه نحوه توزیع کانی های رسی در پروفیل های خاک- مطالعه رابطه بین خصوصیات فیزیکوشیمیایی و مورفولوژیکی خاکها با کمیت و کیفیت کانیهای رسی در امتداد ترانسکتهای مطالعه شده رده بندی خاکهای مطالعه شده در دو سیستم آمریکایی و فائوبر اساس این اهداف تعداد ۵ ترانسکت انتخاب شد که ۴ تا از آنها منتهی به دشت تبریز بوده و یک ترانسکت در داخل آن می باشد .در همه ترانسکت ها مجموعا تعداد ۳۲ پروفیل انتخاب و پس از حفر و تشریح، نمونه برداری از کلیه افقهای پروفیل ها انجام و جهت مطالعات مورفولوژیکی ,فیزیکوشیمیایی و کانی شناسی رس آماده شدند .نتایج نشان داد که مواد تشکیل دهنده خاکهای دشت تبریز ,از مواد حاصل از فرسایش ارتفاعات اطراف دشت ,حاوی رسوبات گچی و نمکی آبرفتهای شور آجی چای و بالاخره رسوبات تبخیری دریاچه ارومیه تشکیل گردیده است .بررسی زمین شناسی منطقه نشان می دهد که در شمال و شمال شرقی محدوده مطالعاتی آهکهای مربوط به پرمین گسترش قابل ملاحظه ای دارند .رسوبات آهکی و تخریبی حاوی املاح محلول در ارتفاعات به وفور موجودند و این رسوبات از درجه فرسایش پذیری زیادی برخوردار بوده و با توجه به اینکه حاوی مقادیر زیادی املاح محلول می باشند ,موجب تخریب کیفیت خاکها و منابع آب منطقه می گردند با توجه به نتایج حاصله، اکسیدهای آهن بی شکل یا غیر بلوری ,(Feo) پدوژنیک(Fed) و بلوریFeo) - (Fedارتباط نزدیکی با هوادیدگی، نوع خاک و زهکشی نشان دادند .بنابراین بیشترین مقدار Feo در نواحی با مقادیر مواد آلی زیاد و شرایط زهکشی ضعیف می باشد .آهن پدوژنیک و آهن بلوری در مالی سول ها بیشتر از اینسپتی سول ها، در ورتی سول ها بیشتر از اریدی سول ها و در اریدی سول ها بیشتر از انتی سول ها می باشدکه احتمالا دلیل اصلی افزایش Fed در مالی سول ها بارندگی بیشتر این منطقه و مساعد بودن شرایط برای فرایند هوادیدگی کانی های اولیه آهن می باشد .افزایش میزان Fed با عمق احتمالا به انتقال آن همراه با آبشویی رس و میزان بالای هوادیدگی درجا مربوط می شود .نسبتآهنفعال(Feo/Fed)باتاثیرازفرایندهایخاکسازیدرترانسکت (T۱) ۱ دراینسپتیسولبیشترازمالیسولبودهودربقیهترانسکتهادرانتیسول بیشترین مقدار را دارد و در ورتی سول کمتر از سایر رده ها می باشد .شاخص تجمع رس و شاخص تجمع اکسیدهای آهن در ترانسکت (T۱) ۱ در مالی سول بیشتر از اینسپتی سول بوده و در سایر ترانسکت ها به صورت زیر می باشدکانتی سول >اریدی سول >ورتی سولنتایج این بررسی در خاک ترانسکتهای مختلف بیانگر مینرالوژی متفاوت از نظر کیفی و کمیمی باشد .در ترانسکت (T۱) ۱ کانی های ایلیت ,کائولینیت ,کواتز ,فلدسپار و مقدار بسیار اندک اسمکتیت وجود دارد ,در ترانسکت (T۲) ۲ کانی های ایلیت ,کائولینیت ,کوارتز و در مقادیر کم، کلریت و فلدسپار وجود دارد و بقیه ترانسکتها دارای کانی های ایلیت ,کائولینیت ,اسمکتیت ,کلریت و مقادیری اندک از ورمی کولیت و کوارتز می باشند .مقدار کانی ایلیت در ترانسکت (T۱) ۱ نسبت به بقیه ترانسکتها کمتر بوده و در ترانسکت (T۴) ۴ حداکثر مقدار را داراست که احتمالا علت آن وجود مقدار زیادی ایلیت در سنگ آهک منطقه و تکامل پروفیلی ضعیف این خاکها می باشد .کائولینیت در اغلب ترانسکتها دارای مقادیر مشابهی است ولی در ترانسکت (T۱) ۱ به علت تفاوت ماده مادری مقدار آن به طور معنی دار از بقیه کمتر است .در اکثر پروفیل ها این کانی با افزایش عمق افزایش نسبی نشان می دهد که دلیل آن می تواند تشکیل این کانی در اقلیم های گرم و مرطوب گذشته باشد .در پروفیل هایی که مقدار این کانی در سطح کمی بیشتر از افقهای زیرین است مثل برخی پروفیل های واقع در دشت می توان آن را به منشاء رسوبگذاری ربط داد .کلریت دارای مقادیر ناچیزی در منطقه می باشد و منشاء آن نیز توارثی است .حداکثر اسمکتیت در ترانسکت واقع در طول دشت رسوبی رودخانه ای و اراضی پست وجود دارد و دلالت بر نو تشکیلی این کانی در شرایط زهکشی ضعیف می باشد .البته رابطه معکوس مشاهده شده بین میزان نسبی کانی های ایلیت و اسمکتیت فرضیه تغییر شکل ایلیت به اسمکتیت را نیز تقویت می کند .ورمی کولیت در مقادیر اندک موجود بوده و تغییرات میزان این کانی با تغییرات میزان اسمکتیت تقریبا روند موازی را دنبال می کند، لذا این احتمال وجود دارد که ورمی کولیت در طی فرایند تغییر شکل ایلیت به اسمکتیت به عنوان کانی حد واسط تشکیل شده باشد
Text of Note
Dasht-e- Tabriz in East Azarbaijan province is one of the important regions which need for vast and precise studies. This region with extent of about 200000 hectares contains various physiographic units. Therefore study of soil genesis and their developments should be based on accurate knowledge about affecting factors. This research work was carried out for assessing soil genesis and mineralogy in this area which has located in4628' to 4614' E longitude and 3756' to 3817' N latitude, with different land forms of hill, piedmont, river alluvial plain and low lands.The main purposes are as follows:1- Study of soil genesis and their developments - Study of mineral distributions in soil profiles along transects.3- Study of relations between soil physicochemical and morphological properties with quality and quantity of clay minerals in studied transects.- Soil classification with both Soil Taxonomy and world Reference Base systems.According to this purposes, five transects were selected which four of them extend to Dasht-e-Tabriz from different sides and one transect can take place in it. From all transects 32 profiles were selected and after description, samples were taken and prepared for morphological, physiochemical and mineralogical analysis. The results showed that Dasht -e-Tabriz soils, are formed with materials resulted in erosion of high land areas, which contain salty and gypsiferous sediments of Aji chai and also residues from Urmya lake. Geological evaluation indicates that Permian limes have wide and considerable distribution in north and northeast of studied region. Calcareous and weathered sediments with high soluble salts are abundant in uplands and are highly erodible and with regard to a great amount of soluble salts they reduce the quality of water recourses. Results indicate that amorphous or non-crystalline iron oxides (Feo), pedogenic (Fed) and crystalline (Fed-Feo) forms have close relation with weathering, soils type and drainage. Therefore, great amount of Feo were detected in area with high organic matter and weak drainage conditions. Pedogenic and crystalline forms of iron in Mollisols is more than Inceptisols, in Vertisols is more than Aridisols and in Aridisols is more than Entisols, probably more precipitation in this region and suitable conditions for weathering of iron bearing minerals are main reasons for increasing of Fed contents in soils. Increasing of Fed amounts with depth probably is referred to migration of Fe with clay and insitu weathering. Iron active ratio (Feo/Fed), which is affected by pedogenic processes in transect 1 (T1), in Inceptisols are more than Mollisols, In other transects highest active ratio is related to Entisols and lowest one to Vertisols. In transect 1 (T1), clay and iron oxide accumulation indices of Mollisols is more than Inceptisols and in the other transects is as follows: Vertisols > Aridisols > Entisols.Results from this research indicate that studied soils in various transects are different in mineralogy from the quantity and quality point of view. Transect 1 (T1) contains illite, quartz, feldespar and a few amounts of smectite, transect 2(T2) contains, illite, kaolinite, quartz and a few amounts of cholorite and feldespare, and in other transects, illite, kaolinite, smectite and cholotite and a few amounts of vermiculite and quartz are dominent. The amount of illite in transect 1 (T1) is less than other transects and transect 4 (T4) has the most amount, probably due to high amount of illite in calcareous rocks of region and low profile development of soils. In most of transects, kaolinite has the same amount but in transect 1 (T1) its amounts is lower than others, probably because of difference between parent materials of transect 1 (T1) with other transects. kaolinite indicates relative increasing with depth in most of the profiles which may be because of its formation in the past warm and wet climate. In profiles which its amount in surface is a little more than the lower horizons, like some profiles in the plain, we can relate it to depositional source. The amount of cholorite is very low in this region and its origin is inheritance. The most amounts of smectite exists in transect along river alluvial plain and low lands and refers to neoformation of this mineral in weak drainage conditions. Off course observed reverse relation in amount of illite and smectite, strengthens the theory of illite transformation to smectite. The amount of Vermiculite is low and its alteration is parallel to smectite, so when illite transforms to smectite, there is a chance to vermiculite formation as an intermediate mineral