بررسی خواص پدومرفولوژیک، مینرالوژیک و فیزیکی- شیمیایی در ردیفصهای مختلف توپوگرافی خاکصهای شالیزاری منطقه آمل و ارزیابی تناسب اراضی برای برنج و دانهصهای روغنی
First Statement of Responsibility
/حمیدرضا ممتاز
.PUBLICATION, DISTRIBUTION, ETC
Name of Publisher, Distributor, etc.
: کشاورزی
Date of Publication, Distribution, etc.
، ۱۳۸۸
NOTES PERTAINING TO PUBLICATION, DISTRIBUTION, ETC.
Text of Note
چاپی
DISSERTATION (THESIS) NOTE
Dissertation or thesis details and type of degree
دکتری
Discipline of degree
خاکشناسی
Date of degree
۱۳۸۸/۰۸/۲۵
Body granting the degree
تبریز
SUMMARY OR ABSTRACT
Text of Note
در مورد اثرات توپوگرافی در تحول و تکامل و ویژگیصهای مختلف خاکصهای شالیزار تحقیقات کمی انجام گرفته است .منطقه آمل با دارا بودن اراضی بالادست، میانی و پایین دست یکی از مناطق شالیزاری استان مازندران بوده که علاوه بر برنج، مستعد برای کشت دوم بعد از برنج نیز میصباشد .سطح زیر کشت برنج در آمل حدود ۴۲ هزار هکتار بوده که ۲/۱۸ درصد سطح زیر کشت استان را شامل میصشود .خاکصهای شالیزار خاکصهایی هستند که با روش بخصوصی برای کشت آبی برنج مدیریت میصشوند .عملیات فوق به همراه تراوش اکسیژن از طریق ریشه گیاه برنج و منفذهصهای موجود در خاک سبب تکامل پدیدهصهایی خاص خاکصهای شالیزار می-شود .هدف از این مطالعه بررسی خواص پدومرفولوژیک، مینرالوژیک و فیزیکی - شیمیایی در ردیفصهای مختلف توپوگرافی خاکصهای شالیزاری منطقه آمل و ارزیابی تناسب اراضی برای برنج و دانهصهای روغنی میصباشد .بدین منظور ۶ ترانسکت از مناطق کوهستانی به طرف ساحل دریای خزر انتخاب و در هر ترانسکت بسته به فاصله دامنه شمالی البرز تا ساحل جنوبی دریای خزر تعدادی پروفیل حفر و خصوصیات مرفولوژیکی از قبیل وضعیت افقصهای احیایی، درصد و پراکنش لکهصهای رنگی) ماتلینگ (در لایهصهای مختلف مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت و وضعیت احیایی آن به وسیله شناساگر آلفا، آلفا پرین دی پریدیل تست گردید .از روش تهیه مقاطع نازک میکروسکوپی وEDX - SEMبرای مطالعات میکرومرفولوژی استفاده گردید .شناسایی کانیصها در بخش رس ریز و درشت و همچنین در بخش پودری به روش XRD صورت گرفت .برای ارزیابی کمی تناسب و محاسبه پتانسیل تولید آب و هوایی از روش فائو و همچنین از روش کیفی FCC استفاده گردید .نتایج نشان میصدهد که اراضی زیر کشت برنج در منطقه مورد مطالعه عمدتا روی چند نوع لندفرم) شکل زمین (در مناطق دشتصهای رسوبی دامنهصای، لوی، اراضی پشت لوی و اراضی پست قرار گرفته است .عموما به غیر از لندفرم اراضی پست، بقیه لندفرمصهای مورد مطالعه تحت تاثیر شرایط اکوییک مصنوعی قرار گرفتهصاند .در رسوبات دامنهصای آبرفتی سطح آب زیرزمینی پایین بوده و این لندفرم از تکامل پروفیلی بیشتری نسبت به سایر لندفرمصها برخوردار است .وجود افق آرجیلیک و همچنین اکسیدهای آهن آزاد بیانگر تکامل بیشتر در این لندفرم میصباشد .لندفرمصهای لوی و پشت لوی به علت آبرفتی بودن و جوانصتر بودن و همچنین سطح آب زیرزمینی بالاتر، از تکامل پروفیلی کمتری نسبت به رسوبات دامنهصای آبرفتی برخوردارند و در لندفرم اراضی پست، شرایط کاملا احیایی در سرتاسر پروفیل خاک حاکم میصباشد .میکرومرفولوژی خاک وجود پدیدهصهایی خاص خاکصهای شالیزار را تایید میصنماید و تاثیر رژیم رطوبتی اکوییک مصنوعی و طبیعی در خاکصهای شالیزار روی شکل زمینصهای مختلف دارای اختلافاتی است که در حد میکرومرفولوژی به خوبی قابل مشاهده است .نتایج کانی-شناسی نشان میصدهد که رژیم رطوبتی اکوییک مصنوعی و طبیعی روی کیفیت) نوع (کانیصهای رسی تاثیر نداشته و بیشتر متاثر از مواد مادری میصباشد .رژیم رطوبتی اکوییک، بیشتر روی کمیت کانیصهای رسی موثر است به طوریکه در افقصهای با وضعیت زهکشی نامطلوب مقدار اسمکتیت افزایش میصیابد .کلریت در خاکصهای مناطق کوهستانی مشاهده نشد ولی در مناطق جلگهصای و اراضی پست وجود دارد .همچنین مقایسه نتایج به دست آمده از کانی-شناسی بخش پودری در منطقه نشانصدهنده تاثیر توپوگرافی و شرایط اکوییک و انتراکوییک بر شدت و ضعف هوادیدگی و تخریب کانیصها در لندفرمصهای مختلف میصباشد .بدین صورت که در مناطق مرتفع و بالادست به دلیل تکامل بیشتر، شدت هوادیدگی بیشتر و در مناطق پایینصدست و جلگه شدت هوادیدگی در کانیصها کمتر می-باشد .علاوه بر این در مقایسه با خاکصهای غیر شالیزار هوادیدگی در خاکصهای شالیزار) البته نه در شالیزارهای اراضی پست (شدیدتر است .سیستم ردهصبندی آمریکایی نسبت به روش WRB در طبقهصبندی این خاکصها از دیدی خاکشناسیصتر برخوردار بوده و موفقصتر عمل میصنماید .اما در هر دو سیستم توجه چندانی به وضعیت ظاهری و طبقهصبندی آنها بر اساس نوع اشباع شدن با آب سطحی و آب زیرزمینی، شدت و میزان پدیده-های ردوکسی مرفیک و ظهور آنها به صورت پسوند در افقصهای ژنتیکی نشده است .ارزیابی کمی تناسب اراضی در لندفرمصهای مختلف متفاوت بوده و در اراضی پست از تناسب کمتری برخوردار است .مهمصترین عامل محدود کننده اقلیمی برای گونهصهای بومی برنج در منطقه آمل میانگین دما در مرحله گسترش نبات بوده که با فرض مناسب بودن بقیه فاکتورها به تنهایی باعث ۳۰ درصد کاهش محصول برنج میصشود .بنابراین هیچ یک از واحدهای اراضی در ارزیابی کمی دارای تناسب S۱ نیستند و تمام واحدها بجز T۱P۶ در کلاس تناسب S۲ قرار میصگیرند .عامل محدود کننده مربوط به خصوصیات خاک در اراضی پست، وضعیت زهکشی بسیار نامطلوب میصباشد .همینصطور عوامل محدود کننده اقلیمی برای سویا در منطقه آمل عبارتند از :درصد رطوبت نسبی در مرحله رسیدگی، میانگین دما در طول فصل رشد و نسبت تعداد ساعات آفتابی به طول روز (n/N) که با فرض مناسب بودن بقیه فاکتورها به تنهایی سبب ۴۰ درصد کاهش محصول سویا میصشود .نتایج ارزیابی آب و هوایی برای گلرنگ نشان از عدم تناسب منطقه آمل برای کشت گلرنگ دارد .بنابراین کشت این محصول در منطقه آمل به کشاورزان توصیه نمیصگرد
Text of Note
few studies have dealt with the effects of topography on soil development and different properties of paddy soils. Amol region, having upland, midland and lowland, is one of the paddy regions of Mazandaran province, where has high potential for second cultivation after growing rice. Amol has about 42,000 hectares under rice cultivation, which is 18. of total cultivated land in Mazandaran. Special technique used for irrigation of paddy soils along with oxygen exudation through rice roots and soil pores cause pedogenic processes in paddy soils. The aims of this study are (i) to investigation of pedomorphologic, mineralogic and physico-chemical properties of different toposequence of paddy soils in Amol region, (ii) to evaluate land suitability for rice and oil seeds cultivation. Hence, 6 transects were selected from mountainous area towards Caspian Sea coast. In each transect, several profiles excavated and micro-morphological characteristics such as conditions of reduced horizons, abundance and distribution of the mottling were studied in different layers. Furthermore, reducing condition of layes was tested by ?-? dipyridil indicator. Thin sections and SEM-EDX were used for micro-morphological studies. Minerals of different clay fractions (fine, coarse and powdery) were identified by X-ray diffraction (XRD) method. FAO and fertility capability classification (FCC) methods were used for quantitative land suitability evaluation and calculation of radiation-thermal production potential. The results showed that the lands under rice cultivation in the studied areas are located mainly in several types of landforms in piedmontplains, levee, behind of levee and lowland. The studied landforms, except lowland, have generally been affected by artificial aquic conditions. In piedmont plain, the water table surface is low, and there is more developed profile compared with other landforms. The presence of argilic horizon as well as free iron oxides indicates more evolution in this land form. Levee and behind of levee landforms are less developed than piedmontplain due to alluvialing, less aging and higher water table surface. In lowland landform, full reduction dominates throughout the profile. Occurrence of pedogenic processes, paddy-soils' special character, is confirmed by micro-morphological studies. In paddy soils, artificial and natural aquic moisture regimes had diverse effect on different land forms, which are quite observable under the microscope. The results of the mineralogical studies indicated that the aquic moisture regimes did not change the clay mineral types and these minerals are inherent. The aquic regime affects mainly quantity of the clay minerals, for example, the amount of smectite increased in the horizons with imperfect drainage. Cholorit was not observed in the soils of mountainous area, but not in plains and lowlands. Based on results of mineralogy of powdery clays, topography along with aquic and anthraquic conditions had different effect on severity of minerals weathering in the landforms. Hence, there is more weathering in uplands due to more evolution compared with lowlands and plains. Moreover, in comparison with non-paddy soils, the weathering is more sever in paddy soils (except in lowland paddy soils). American soil taxonomy reflects the soil properties better than WRB classification system; however, the saturation by surface and subsurface water and the intensity of redoximorphic features are not considered well in both systems. Quantitative evaluation of land suitability varied in different landforms and the fitness was low in lowlands. The most important climatic limiting factor was temperature in developing stage of local rice varieties, which could reduce 30. rice yield for if the other factors considered as constant. Therefore, none of the land units was highly suitable (S1) and all of land units, except T1P6, are moderately suitable (S2). The main soil limiting factor was very poor drainage in lowland. The climatic limiting factors for soybean cultivation in Amol region can be summarized as: relative humidity at maturity stage, the mean temperature of growing season and the ratio of sunny hours to day length (n/N). These factors could reduce soybean yield 40. if the other factors considered as constant. Results of climatic evaluation for safflower showed that Amol region is not suitable for this crop. Hence, cultivation of safflower is not recommended to farmers in Amol region