دیوید هیوم به¬عنوان بزرگ¬ترین فیلسوف سنت انگلیسی، از مهم¬ترین منتقدان فلسفی دین به¬شمار می¬رود. او با طرح مجموعه استدلالات شکاکانه¬ی افراطی درباب مفهوم سنتی ذات و صفات الهی، ماهیت و طبیعت نفس، هویت فردی، آموزه¬ی غیرمادی¬بودن نفس، آموزه¬ی نامیرایی نفس، آموزه¬ی پاسخ¬گویی در وضعیت آتی و توزیع ثواب¬ها و عقاب¬ها در آینده، آموزه¬ی آزادی اراده، ماهیت و شرایط مسئولیتپذیری اخلاقی و پی¬آمدهای این امر برای سعادت و شقاوت انسان¬ و اخلاق دینی رایج¬ترین و اثرگذارترین استدلال¬هایی که توسط فیلسوفان دینی مختلف جهت اثبات برهانی گفتارهای اساسی دین مسیحی ارائه شده بود را مورد هدف قرار داد و از سوی هم¬عصران خود نشان خداناباور محض را دریافت نمود. کاوش دقیق در آثار این فیلسوف حاکی از آن است که هدف نظری دیوید هیوم از طرح این استدلالات سست¬کردن جزم¬گرایی و دور¬کردن نظرورزی¬های فلسفی ما از نظام¬های الهیاتی و آموزه¬های مرتبط با آن¬ها و درنهایت سوق¬دادن تحقیقات ما به حوزه¬های زندگی متعارف ـ¬¬مانند حوزه¬ی علم ]طبیعت[ آدمی¬ـ است. هدف عملی وی نیز بی¬اعتبار¬کردن و خیمه-بَر¬بَستن نقش دین در زندگی انسان و به¬عبارتی بهتر و دقیق¬تر رهایی بشریت از یوغ موهومات [یعنی دین] می¬باشد. در این رساله اگرچه این طرح بدیل و جای¬گزین دیوید هیوم به¬عنوان طرح جهانبینی بی¬خدا توصیف شده است؛ جهانبینی¬ای که دین را برای زندگی انسان زائد، غیرضرور و اطناب¬آمیز در نظر می¬گیرد، اما مخاطب باید توجه نماید که از جهت عملی رسالت غیردینی این فیلسوف به¬عنوان بازنمودکننده¬ی خوش¬بينی معتدل نسبت به دین توصیف می-شود؛ چرا که دیوید هیوم با رها¬کردن جاه¬طلبی برای تنزیه از تمام دین به¬عنوان عبثی نومیدانه و مثالی ناگوار از خیره¬سری فلسفی اظهار هم نداشته است که تنها جای¬گزین ما در مقابل علل و محرِّک دین شکلی از سکوت یا پذیرش منفعلانه است. در واقع، دیدگاهی که این فیلسوف پذیرفته است و به¬عنوان جنبه¬ی عملی رسالت غیردینی فلسفه¬ی دین او ملاحظه می¬شود به بهترین شکل ممکن می¬تواند به¬عنوان خوش¬بینی معتدل نسبت به دین توصیف شود.
Text of Note
AbstractDavid Hume as the greatest British philosopher has raised the most outstanding criticisms against religion. They included a vast various series of skeptical arguments against the divine nature and His sovereignty, divine attributes, the nature of human soul, its immateriality and immortality, personal identity, reward and punishment in the future, free-will, moral responsibility and its effect upon human happiness, religious ethics. These radical criticisms took the main doctrines of Christianity as their target so that Hume was regarded as the mere atheist by his contemporaries.However, a closer search on the works of this philosopher suggests that David Hume's theoretical purpose in making these arguments is to discourage dogmatism, also to turn our philosophical speculations away from theological systems and their associated doctrines, as well as to confine our investigations to areas of common life. His practical goal is also to discredit and dislodge the role of religion in human life and, in a better and more precise sense, to liberate humanity from the yoke of superstition [i.e., religion]. In this thesis, although this alternative project by David Hume is described as an godless worldview- a worldview that considers religion superfluous and unnecessary for the purpose of human life- but the reader should note that in practice the irreligious mission of this philosopher is described as manifesting moderate optimism about religion; because Hume via abandoning the ambition to transcend all religion as a hopelessly vain and unfortunate example of philosophical extravagance has not stated that our only alternative in the face of the causes and dynamics of religion is some form of quietism or passive acceptance. In fact, the view he embraces, considered as the practical aspect of his irreligious mission, may be best described as moderate optimism.