امامت و رهبری جامعه از مسائل بنیادین هر اجتماعی بوده و جامعه اسلامی از این قاعده مستثنی نیست لذا در زمان حیات پیامبر اسلام(ص) رهبری حضرت مورد اتفاق همه مسلمانان بوده است ولی بعد از رحلت پیامبر بزرگوار اسلام مسئله جانشینی حضرت باعث بروز اختلافی عمیق در میان مسلمانان گردیده است؛ در این پایان نامه تلاش شده با روش تحلیلی و انتقادی آراء سید قطب در این مسئله مورد بررسی قرار گیرد سید قطب از نظریه پردازان معاصر مصر و دارای نظریاتی خاص در مسائل کلامی و سیاسی دینی است؛ وی معتقد است شیوه حکومت در اسلام در قالب خاصى مشخص نشده است، از این رو حاکم و امام امت نیز در شخص خاصی منحصر نیست و انتخاب مردم، به شخص برگزیده برای حکومت مشروعیت می دهد وی همچنین معتقد است که به اقتضاى «لا اله الا اللَّه» هیچ حاکمیتى جز براى خدا نیست و هیچ شریعتى جز شریعت خدا و هیچ سلطهاى براى کسى برکسى نیست، و این در اصول اعتقاد و اصول حکمت و اصول اخلاق و اصول رفتار... و نیز اصول معرفت تجسم مىیابدسید قطب با تأکیدى که بر حاکمیت خدا دارد، اصرار مىورزد که به بهانه تعارض شرع با مصلحت بندگان نباید بر شرع(حاکمیت) شورش کرد.زیرا مصلحت بشر در شرع خدا تضمین شده است لکن باید در نظر داشت که تناقضاتی در عقاید سید قطب به چشم می خورد که نمی توان از آن ها غفلت کرد
Text of Note
AbstractImamate and leadership of the society is one of thefundamental issues of any society and the Islamic society is no exception to this rule. Therefore, during the life of the Prophet of Islam (PBUH), the leadership of the Imam was common to all Muslims, but after the death of the Holy Prophet of Islam Has become among Muslims; In this dissertation, an attempt has been made to examine Seyyed Qutb's views on this issue through analytical and critical methods. Seyyed Qutb is one of the contemporary Egyptian theorists and has special theories on theological and political-religious issues; He believes that the way of governing in Islam is not specified in a specific format, therefore, the ruler and the Imam of the Ummah are not limited to a specific person and the people's choice gives legitimacy to the chosen person for the government. He also believes that "La ilaha illa There is no sovereignty except for God, and no law except God, and no dominion is for anyone, and this is embodied in the principles of belief, the principles of wisdom, the principles of morality, the principles of behavior ... as well as the principles of knowledge. Qutb insists on emphasizing the sovereignty of God that under the pretext of the conflict between the sharia and the interests of the servants, one should not rebel against the sharia (sovereignty). Because human interest is guaranteed in God's law, but it must be borne in mind that there are contradictions in the beliefs of Sayyid Qutb that can not be ignored.