Proportion and Wise in the Farabi and Suhrawardi Philosophical
First Statement of Responsibility
/حدیث قدیمی
.PUBLICATION, DISTRIBUTION, ETC
Name of Publisher, Distributor, etc.
: ادبیات فارسی و زبانهای خارجی
Date of Publication, Distribution, etc.
، ۱۳۹۸
Name of Manufacturer
، افشاری
PHYSICAL DESCRIPTION
Specific Material Designation and Extent of Item
۹۹ص
NOTES PERTAINING TO PUBLICATION, DISTRIBUTION, ETC.
Text of Note
چاپی - الکترونیکی
DISSERTATION (THESIS) NOTE
Dissertation or thesis details and type of degree
کارشناسی ارشد
Discipline of degree
فلسفه گرایش غرب
Date of degree
۱۳۹۸/۱۱/۱۵
Body granting the degree
تبریز
SUMMARY OR ABSTRACT
Text of Note
نسبت دین و فلسفه از موضوعات مورد بحث میان متفکران اسلامی بوده است .در این نوشتار مسأله ما این است که با بررسی مفهوم نبوت و حکیم در آشکارسازی این نسبت بکوشیم .فارابی و سهروردی از جمله متفکرانی هستند که در نظام اندیشه خود به این دو مفهوم توجه کردند .از نظر فارابی، نبی کسی است که از راه قو ناطقه و قو متخیله با فیض الهی در ارتباط است و هیچ فردی نمیصتواند بر او حکومت کند .سهروردی نبی را فردی میصداند که دارای نفس متعالی است و آگاه به حقایق و متصل به عالم نور و جبروت است .مفهوم حکیم نیز از نگاه این دو فیلسوف بررسی شده است .از نظر فارابی، حکیم فردی است که از قدرت استنباط برخوردار است و از طریق این قدرت او قادر است در مورد حوادث جدیدی که در جامعه به وقوع میصپیوندد احکام درستی صادر کند .در مقابل این دیدگاه، سهروردی به انواع حکیم توجه دارد و از میان انواع آن بر طبق فلسفهصاش میصگوید حکیمی که متأله است و به امور الهی متصل است باید حکومت جامعه را به دست گیرد .نتیجه این پژوهش این است :از نظر فارابی رابط این دو مفهوم عموم و خصوص مطلق است و برای ریاست حکومت خصلت نبی بودن امر ضروری نیست تنها صفت حکیم بودن امری ضروری است و با وجود حکیم جامعه به سعادت میصرسد اما در مقابل سهروردی بر این امر معتقد است که رهبری حکومت باید به دست کسی باشد که از هر دو صفت برخوردار باشد .بنابراین فلسفه و دین هر دو عامل مهم در رسیدن به سعادت هستند و نباید از میان آن دو یکی را برگزینیم
Text of Note
HakimMuslim philosophers regard human beings as civilized. Every society must have a leader who will bring it to happiness. Among them, Farabi and Suhrawardi have dealt with the issue of community leadership in their intellectual systems. These two thinkers paid particular attention to the two issues of prophethood and wisdom. For Farabi, a prophet is someone who is associated with divine grace through divine power and imagination and no one can rule him. As for Suhrawardi, he also states that the prophet has a transcendent self and is aware of the facts and is connected to the light and jabarutn. In contrast to the prophets, these two thinkers in their system of thought have a different meaning on the wise one. From Farabi's point of view, he is a person who has the power of inference and through this power he is able to make the right verdicts on new events that are happening in society. Against this view, Suhrawardi pays attention to the types of sages, and of their sorts, according to his philosophy: a sage who is related to divinity and is responsible for the rule of society. The main purpose of our thesis, is to examine the relationship between these two concepts in the philosophy of farabi and suhrawardi and to find their differences and commonalities The result of this study is: For Farabi, the concept ofصphilosopher) is more comprehensible than nabi (prophet), and it is not necessary for the presidency of the character of the Prophet to be wise. Suhrawardi believes that government leadership should be in the hands of someone who has two attributes)
PARALLEL TITLE PROPER
Parallel Title
Proportion and Wise in the Farabi and Suhrawardi Philosophical