رابطه ی سبک های مقابله ای و هوش هیجانی با گرایش به بزهکاری در نوجوانان با میانجیگری تاب آوری و خودکارآمدی
First Statement of Responsibility
/امیرحسین البرزی
.PUBLICATION, DISTRIBUTION, ETC
Name of Publisher, Distributor, etc.
: علوم تربیتی و روان شناسی
Date of Publication, Distribution, etc.
، ۱۳۹۶
NOTES PERTAINING TO PUBLICATION, DISTRIBUTION, ETC.
Text of Note
چاپی
DISSERTATION (THESIS) NOTE
Dissertation or thesis details and type of degree
کارشناسی ارشد
Discipline of degree
روانشناسی
Date of degree
۱۳۹۶/۰۶/۱۵
Body granting the degree
تبریز
SUMMARY OR ABSTRACT
Text of Note
هدف پژوهش حاضربررسی رابطه ی سبک های مقابله ای و هوش هیجانی با گرایش به بزهکاری در نوجوانان با میانجیگری تاب آوری و خودکار آمدی بود .بدین منظور از بین دانش آموزان مشغول به تحصیل متوسطه دوم شهرگرگان تعداد ۳۷۰ نفر با استفاده از روش نمونهصگیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان شرکت کننده انتخاب شد .دادهصها با استفاده از پرسشنامه مقیاس نگرش به بزهکاری(۱۳۸۸)، پرسشنامه مقابله اندلر و پارکر (۱۹۹۰)، مقیاس تجدید نظر شده هوش هیجانی شاته (۱۹۹۸)، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (۲۰۰۳)و مقیاس خودکارآمدی عمومی شرر(۱۹۸۲) گردآوری شد .جهت پردازش، تحلیل دادهصها و بررسی فرضیهصهای پژوهش ازنرم افزارهای آماری۲۲- spssو۸.۸۵ - lisrelاستفاده شد .نتایج حاصل نشان داد که برازش مدل مفهومی مورد تأیید قرار گرفت .بررسی مسیرهای مستقیم ارتباط متغیرهای مورد بررسی نشان داد که سبک مقابله مسئله مدار، هوش هیجانی، تاب آوری و خودکارآمدی به صورت منفی و سبک مقابله ای اجتناب مدار به صورت مثبت با گرایش به بزهکاری رابطهص دارد .با این حال ارتباطی بین سبک مقابله ای هیجان مدار وگرایش به بزهکاری به دست نیامد .به منظور بررسی مسیرهای غیر مستقیم از روش بوت استراپ استفاده شد و نتایج نشان داد که اثر مساله مدار بر گرایش به بزهکاری به واسطه خودکارآمدی و تاب آوری و اثر اجتناب مدار بر گرایش به بزهکاری به واسطه خودکارآمدی معنی دار است .اما اثر اجتناب مدار بر گرایش به بزهکاری به واسطه تاب آوری معنی دارد نمی باشد .همچنین اثر هیجان مدار و هوش هیجانی بر گرایش به بزهکاری به واسطه تاب آوری و خودکار آمدی معنی دار نمی باشد.یافتهصهای حاصل از پژوهش حاضر نشان از روابط ساختاری متغیرهای سبک های مقابله ای ، هوش هیجانی، تاب آوری و خودکارآمدی با گرایش به بزهکاری میصباشد و میصتواند مورد استفاده روانشناسان جنایی، جرمصشناسان و سایر متخصصان مرتبط قرار گرفته و در جهت پیشگیری از بزهکاری نقش داشته باشد
Text of Note
The aim of current study was to investigate the relationship between coping styles and emotional intelligence with the tendency to delinquency among adolescents Mediated by Resiliency and Self-Efficacy. For this research, 370 students from the second-grade secondary school were selected by multiple cluster sampling method. The data were collected using a questionnaire of Attitude to Delinquency Scale(1388), Andler & Parker Coping styles scale (1990) , Schutte Emotional Intelligence Scale(1998), Conner & Davidson resilient Scale(2003), and Sherer General Self- efficacy Scale(1982).in this study we used SPSS-22 and Lisrel-8.8.5 statistical software for data analizing and research hypotheses. The results confirmed the conceptual model. The study of the direct relationship between the variables studied showed that Problem-focused coping style, emotional intelligence, resilience, and self-efficacy were negatively correlated and avoidance-focused coping style positively with a tendency to delinquency. However, there was no connection between the Emotion-focused coping style and its transgression. In order to investigate indirect paths, the bootstrap method was used and the results showed that the Problem-focused effect on the tendency towards delinquency was significant due to self-efficacy and resiliency and the avoidance-focused effect on the tendency to delinquency by self-efficacy. But the avoidance-focused effect of the tendency to delinquency is not meaningful. Also, the effect of Emotion-focused and emotional intelligence on the tendency towards delinquency is not significant due to resilience and self-efficacy. The results of this study showed structural relationships between coping styles, emotional intelligence, resilience, self-efficacy it can be used by criminal psychologists, criminologists, and other related professionals to contribute to the prevention of delinquency