بررسی علیت از دیدگاه علامه جعفری با تکیه بر تفسیر نهج البلاغه
First Statement of Responsibility
/فاطمه محمدی
.PUBLICATION, DISTRIBUTION, ETC
Name of Publisher, Distributor, etc.
: دانشکدهی الهیات و علوم اسلامی
Date of Publication, Distribution, etc.
، ۱۳۹۴
Name of Manufacturer
، راشدی
NOTES PERTAINING TO PUBLICATION, DISTRIBUTION, ETC.
Text of Note
چاپی
DISSERTATION (THESIS) NOTE
Dissertation or thesis details and type of degree
کارشناسی ارشد
Discipline of degree
فلسفه و کلام اسلامی
Date of degree
۱۳۹۴/۱۱/۱۴
Body granting the degree
تبریز
SUMMARY OR ABSTRACT
Text of Note
یکی از مهم ترین مسائلی که در فلسفه مطرح شده است، مسئله ی علیت است .احساس رابطه ی علیت میان اشیاء، تاریخی بس طولانی دارد .علیت به معنای این از آن، در دوران باستان به شکلی خام و ابتدایی، در اذهان بشری جریان داشته است .از همان هنگامی که بشر نمودی را به طور مکرر در دنبال نمودی دیده، به صورت ناخودآگاه با رابطه ی علیت سر و کار داشته است .و با نظر به رشد تدریجی تعقل، دقت و تجرید و توسعه درباره ی رابطه ی مذبور پدیدار گشته است .مبحث علیت اول بار توسط ارسطو، به طور دقیق و علمی، و به شکل یک نظریه ی خاص مطرح شد، و پس از آن فلاسفه ی متعدد شرق و غرب، در نقض، پذیرش یا محدود ساختن دائره ی آن، نظراتی ارائه داده اند .هدف پایان نامه ی پیش رو بیان نظرات خاص علامه جعفری در مورد این موضوع است، که به این منظور، نظرات برخی فیلسوفان غربی که علامه تحت تأثیر یافته های آن ها ارائه ی نظر نموده اند، همراه با نظرات عده ای از فلاسفه ی مسلمان مطرح گشته است .در آثار علامه جعفری، علاقه ی چندانی به پی گیری مباحث سنتی فلسفه ی اسلامی مانند هستی شناسی وشرح و تفسیر حکمت مشایی، اشراقی یا حکمت متعالیه دیده نمی شود .او در انتخاب موضوعات، شیوه ی بحث، و گاه در دیدگاه ها روش مستقلی داشته، و به سختی می توان او را در یکی از سنت های رایج فلسفی یا کلامی قرار داد .تفکر فلسفی ایشان بیشتر در خلال مطالعه ی آثار فلاسفه ی شرق و غرب، به خصوص در مسائل روز فلسفه بوده است .او مانند اغلب فلاسفه ی اسلامی معاصر به هماهنگی عقل، کشف و وحی قائل بوده و فلسفه، علم، عرفان و دین را هماهنگ می داند .از این رو از روش های مختلف عقلی، نقلی، تجربی و عرفانی بهره می گیرد، اما مشرب و مشی اصلی او، عقلی و فلسفی است .علامه جعفری در این موضوع نظر متفاوتی دارند که می توان آن را حد واسطه ی نظر فلاسفه ی غرب وشرق دانست، به این توضیح که نه مانند برخی فلاسفه ی غربی علیت را به طور کامل نفی می کنند، و نه مانند فلاسفه ی اسلامی تعبد به آن دارند .از منظر ایشان علیتی که تاکنون مطرح بوده و شرایط و فروعاتی مانند سنخیت و ضرورت و ... دارد، اکنون نمی تواند با پیشرفت های جدید خود را هماهنگ ساخته، و پاسخ گوی آن ها باشد .ایشان چنین علیتی را علیت کلاسیک نامیدند، و معتقد به علیت جدیدی که برخلاف علیت کلاسیک، دارای شرایط سخت و خشن نیست و با پیشرفت های علم روز هماهنگ بوده و قابلیت پاسخ گویی به آن ها را دارد، شدند .از منظر علامه جعفری، علیت کلاسیک در جهان ذرات اتمی، و افعال اختیاری انسان و نیز در مورد خالقیت خداوندی، شکست خورده است .برطبق تحقیقاتی که فیزیک جدید داشته است، اصل علیت کلاسیک در جهان اتم ها دچار خدشه می گردد .هم چنین افعال اختیاری انسان ها) به عنوان معلول (، به دلیل نظارت و سلطه ی شخصیت، والاتر از علل مادی بوده، و هیچ سنخیتی در این جا بین این علل و معلولات نیست .علامه معتقدند، علیت سطحی قادر به رهایی از این مشکلات نبوده و به این ترتیب به یک علیت جدید قائل می گردند .ایشان نظیر همین دلیل را به عنوان دلیل عدم جریان علیت کلاسیک در فاعلیت و خالقیت خداوند، مطرح می نمایند .ایشان در برخی موارد شروط علیت کلاسیک را تعدیل نموده و در بعضی دیگر منکر آن ها گشته، و نیز اصولی که فلاسفه بر مبنای این شروط مطرح نموده اند، مثل قاعده ی الواحد وضرورت وسائط در امر خلقت را زیر سؤال برده اند
Text of Note
Causality is one of the main problems at Philosophy. It seems that Causality between of the things has a long history. The meaning of causality is "this is from that". Causality at ancient times had a row and basic form on the people's mind. Human unconsciously had deal with causality since it saw a repetitive appearance following of an appearance. According to increasing of Intellection, the Accuracy to this deal was involved. At first time "causality" was raised by "Aristotle" at the exact and academic form. After he other Philosophers was represent theories. That theory was about the Violation, reception or delimiting of the Aristotle's theory. The goal of this thesis is description of "Mohammad-Taqi Ja'fari's" theories about this problem. His theories are under the influence of some of the western's philosopher's and some of the Muslim philosopher's. At his inscription's there is not any interest to the following of the Traditional topics of Islamic philosophy such as Ontology, descroption and rendition of Initiation Wisdom, Illuminated wisdom and Transcendent Wisdom . He had an Independent method at choosing of topics, how to talk's and opinions. His philosophical thinking is obtained from reading of the Philosophers of the West and East. He believed that Wisdom, Discovery and Revelation and Philosophy, Science, Mysticism, Religion have harmony. He uses different techniques of the rational, traditional, Empirical and mystical. But his main walking is rational and mystical. In Allameh Jafari hold a different view on this issue is that it can be considered by the philosophers of the West and East, This explanation is not such as western philosophers completely not violating the causality. He dont believe to the causality such is Islamic philosophers. His opinion about the causality is: that causality which was proposed and it had necessity and relevance condition's, it cannot be coordinate with new developments. He called "classic causality". Classic causality doesn't have tough conditions and it is coordinate with new developments and it can response to that developments. From Allameh Jafari, classic causality in the world of atomic particles, and voluntary actions of man as well as the creativity of God, has failed. According to new research that physics has eroded the principle of causality is a classic in the world of atoms. As well as voluntary actions of man (as due), for monitoring and control of the character, the premiere of material causes, and nothing to do at this point is between the causes and effects. He said, superficial causality has not been able to get rid of these problems and thus can be attached to a new path. Such as their reason for absence of the classic path of agency and creativity of God, are raised. In some cases closed their classic causality conditions and in others they have been denied, as well as principles that philosophers have proposed on the basis of these conditions, such as the principle means of the creation, and the regulation al-Wahid