شب یلدا یا شب چله، آخرین شب آذرمان، شب پیش از نخستین روز زمستان و درازترین شب سال است. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام و سرزمینها و هم فرهنگ مجاور نظیر افغانها و تاجیکها، آن را مبارک میدارند و این شب را جشن میگیرند. به طور مشخص، در این شب، در اقصی نقاط ایران، یعنی آذربایجان، همدان، زنجان ، کردستان، خراسان، مازندران، گیلان، اصفهان، شیراز و تهران، خانوادهها و بستگان نزدیک، دور هم جمع شده و بر اساس سنتها و آداب و رسوم موجود، به تفال به دیوان لسان الغیب حافظ شیرازی به نیت بهروزی و شادکامی و یا شاهنامهخوانی، قصهگویی و نقل خاطرات میپردازند و با انواع و اقسام تتقلات و میوهها، به ویژه هندوانه ، این بلندترین شب سال را به صبح میرسانند. تاریخ نگاران، برای جشن یلدا ریشه عمیق تاریخی - اسطورهای قائلند. یلدا را میتوان تنها آیین باستانی ایرانی دانست که گذر زمان چندان بر آن تاثیری نداشته است. فردوسی به استناد منابع خود، یلدا و خور روز، را به هوشنگ از شاهان پیشدادی ایران (کیانیان که از سیستان پارس برخاسته بودند) نسبت میدهد. یلدا فراتر از جشن ملی است و در پس چهره خود، پشتوانه عظیمی را پنهان کرده و مایه همبستگی اجتماعی - فرهنگی ایرانیان، تالیف قلوب، صله رحم، کاهش شکافهای نسلی می باشد و از ظرفیتهعای بالایی برای تعمیق مناسبات اجتماعی و همگرایی ملی برخوردار است.