نسخهشناسی سنتی بر پایه تجربیات فرد محقق حاصل میشود و در بسیاری موارد ترویج و منتشر نمیگردد .از سوی دیگر هر چند نتایج حاصل از آن در بسیاری موارد منجر به شناخت صحیح نسخه میشود، اما به دلیل استفاده نکردن از دانش و ابزار دقیق، اطلاعات حاصل، غیر قابل بسط و توسعه است و گاهی نتایج آنها نیز همراه با اشتباه میباشد .بنابراین ضرورت دستیابی به یک نظام تشخیص که مبتنی بر دانش روز باشد و نتایج حاصل از آن قابلیت بسط و توسعه داشته و جایگاه دانش و تجهیزات پیشرفته تشیخص در آن دیده شده باشد احساس میشود .این پژوهش ترکیبی از روشهای توصیفی- تحلیلی و میدانی میباشد و برای گردآوری اطلاعات، نگارنده، علاوه بر رجوع به منابع سنتی و کتابخانهای مربوط به نسخهشناسی و استفاده از نتایج آزمایشهای علمی انجام شده با دستگاههای مختلف، از مصاحبه شفاهی و روش میدانی جمعآوری دادهها نیز بهره برده است .یک روش خاص هیچصگاه به تنهایی جوابگوی هم پرسشهای مطرح شده در روند شناسایی یک اثر هنری نیست و استفاده از چندین روش در کنار یکدیگر ضروری مینماید .نسخهشناسی علمی، دانشی میان رشتهای است و ضرورت دارد که متخصص نسخه شناس همواره با بهرهگیری از دانش و تخصص کارشناسان علوم آزمایشگاهی در حوزه های فیزیک، شیمی، میکروبیولوژی، پرتونگاری و مانند آن، نسبت به مطالعه و شناخت علمی نسخه اقدام نماید .مطالعات این پژوهش، ضرورت موضوع فوق را مورد بررسی قرار داده و نتایج مثبت آن را به اثبات رسانید و نشان داد که نسخه شناسی علمی وارد حیطهای از دانش شده است که دیگر با اصول نسخه شناسی سنتی که متکی به فرد بود سازگاری نداشته و نمیتوان اصول و روشهای آن را در قالب دانش فرد خلاصه و یا مخفی نگاه داشت، زیرا در نسخه شناسی علمی نسخه شناس باید از دانش افراد مختلف با تخصصهای گوناگون بهرهمند گردد .