مسأله فلسطین، مسأله شاعران ما بوده است. شاعرانی که موضع مشخصی دارند و در برابر انگاره «ارض موعود»، فلسطین را «سرزمینی مقدس و غصب شده»، می دانند.پیش از انقلاب اسلامی، با توجه به غلبه اندیشه چپ گرایانه در فضای روشن فکری ایران، فلسطین مظهر موجودیتی مظلوم، زیر چکمه های امپریالیسم قلمداد می شد. موجودیتی که با ویتنام و آمریکای لاتین، از حیث مظلومیت هم عرض بود. شاعر ایرانی، همدردی خود را با انسان فلسطینی، به صراحت یا کنایه، بدل به شعر می کرد.پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رویکرد مشفقانه و البته معترضانه شعر فارسی به مسأله فلسطین آهنگی پرشتاب گرفت و درد آوارگی فلسطینی در واژه های فارسی پژواکی رسا یافت. جریان «شعر مقاومت» (تعبیری که غسان کنفانی برای شعری که برای فلسطین می جنگد، رواج داد). در بستری پارسی موج گرفت تا آنجا که «شعر پارسی مقاومت» یکی از گونه های متمایز شعر انقلاب اسلامی شناخته می شود.شاعر فلسطینی می گوید:بروم یا بمانمنه چشمی به رفتن من در راهو نه خواهشی برای ماندنمو این ذات تلخ آوارگی است. شوربختانه فلسطینی و آوارگی مراعات النظیر هم شده اند. از ابتدای آخرین سده هزاره پیش، که برنامه صهیونیسم با خریدن خاک آغاز شد، باغ های زیتون فلسطین شناسنامه هایشان را گم کردند.