بررسی میزان بیان C4d و الگوی رنگ آمیزی آن در بیوپسی کلیوی بیماران(FSGS) focal segmental glomerulosclerosis و Minimal histopathological abnormality به روش ایمونوهیستوشیمی در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی(ره) شهر تهران در سالهای 1398 تا 1400
General Material Designation
[پایان نامه]
First Statement of Responsibility
مریم عابدی
.PUBLICATION, DISTRIBUTION, ETC
Name of Publisher, Distributor, etc.
دانشگاه علوم پزشکی تهران، دانشکده پزشکی
Date of Publication, Distribution, etc.
۱۴۰۱
PHYSICAL DESCRIPTION
Specific Material Designation and Extent of Item
۵۶ص
DISSERTATION (THESIS) NOTE
Dissertation or thesis details and type of degree
دکتری تخصصی
Discipline of degree
آسیب شناسی
Date of degree
۱۴۰۱/۰۸/۱۸
SUMMARY OR ABSTRACT
Text of Note
مقدمه: ناهنجاری هیستوپاتولوژیک جزئی و گلومرولواسکلروز فوکال سگمنتال (FSGS)، بیماریهای گلومرولی شایعی هستند که پاتوژنز آنها با آسیب به پودوسیتها مرتبط میباشد. C4d یک محصول فعالسازی مسیر لکتین کمپلمان است. رسوب گلومرولی C4d در انواع مختلفی از گلومرولونفریتهای وابسته به ایمنی با پیشآگهی ضعیف مرتبط بوده است اما بیان این مارکر در گلومرولونفریتهای غیرایمنی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. لذا هدف از این مطالعه، بررسی میزان بیان C4d و الگوی بیان آن در بیوپسی کلیوی بیماران ناهنجاری هیستوپاتولوژیک جزئی و گلومرولواسکلروز فوکال سگمنتال است.روش کار: در این مطالعهی مقطعی گذشتهنگر، نمونههای بیوپسی کلیوی از 46 نمونهی ناهنجاری هیستوپاتولوژیک جزئی، 47 نمونهی FSGS و 15 نمونهی فاقد بیماری گلومرولی که طی سالهای 1398 تا 1400 به بیمارستان امام خمینی (ره) تهران مراجعه کرده بودند تحت رنگآمیزی ایمونوهیستوشیمی با آنتیبادی C4d قرار گرفتند. اطلاعات به دست آمده از میکروسکوپ نوری و الکترونی بیماران نیز از پروندهی آنها استخراج شد. اطلاعات بالینی مربوط به پاسخ به درمان در بیماران مبتلا به ناهنجاری هیستوپاتولوژیک جزئی نیز از پرونده ی آن ها استخراج شد. ارتباط بین بیان C4d با سایر یافتههای هیستوپاتولوژیک به وسیلهی نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج: تمام نمونههای کنترل، بیان منفی C4d را نشان دادند. رنگآمیزی مثبت C4d در 9/97% از نمونههای FSGS و 5/43% از نمونههای ناهنجاری هیستوپاتولوژیک جزئی مشاهده شد که تفاوت آماری معنیداری را نشان میدهد (P<0.001). حساسیت و اختصاصیت بیان C4d برای تشخیص FSGS به ترتیب 9/97% و 5/56% بود. ارتباط معنیداری بین وضعیت بیان C4d با هیچیک از یافتههای میکروسکوپ نوری و الکترونی شامل وجود سلولهای Foamy، گسترش ماتریکس مزانژیال، فیبروز بینابینی و آتروفی توبولی و تغییرات غشای پایه وجود نداشت. همچنین ارتباط معنیداری بین بیان C4d با علائم بالینی مانند پروتیینوری یا افزایش کراتینین طول کشیده در بیماران مبتلا به ناهنجاری هیستوپاتولوژیک جزئی مشاهده نشد.نتیجهگیری: یافتههای مطالعهی حاضر نشان دهندهی نقش مسیر لکتین کمپلمان در پاتوژنز بیماریهای FSGS و ناهنجاری هیستوپاتولوژیک جزئی میباشد. بیان مارکر C4d، دارای حساسیت و ارزش اخباری منفی خوبی در تشخیص FSGS میباشد اما در پیشگویی پاسخ به درمان در ناهنجاری هیستوپاتولوژیک جزئی چندان موثر نمیباشد.