بررسی تاثیر وجود سندرم روده تحریک پذیر در میزان پاسخ بیماران مبتلا به دیس سینرژی کف لگن به درمان با بیوفیدبک در مراجعین به بیمارستان امام خمینی(ره) تهران
General Material Designation
[پایان نامه]
First Statement of Responsibility
سارا رفیعی سویری
.PUBLICATION, DISTRIBUTION, ETC
Name of Publisher, Distributor, etc.
دانشگاه علوم پزشکی تهران، دانشکده پزشکی
Date of Publication, Distribution, etc.
۱۴۰۱
PHYSICAL DESCRIPTION
Specific Material Designation and Extent of Item
۴۲ص
DISSERTATION (THESIS) NOTE
Dissertation or thesis details and type of degree
دکتری تخصصی
Discipline of degree
بیماری های داخلی
Date of degree
۱۴۰۱/۰۳/۰۳
SUMMARY OR ABSTRACT
Text of Note
مقدمه: اختلالات کف لگن می توانند تظاهرات متفاوتی داشته باشند که از جمله مهمترین آن ها می توان به اختلال در دفع مدفوع، اختلال در دفع ادرار، اختلال عملکرد جنسی، افتادگی ارگان های لگنی و درد مزمن اشاره کرد. شیوع این اختلال در زنان بیشتر از مردان می باشد.مواد و روش ها: این مطالعه به صورت cohort آینده نگر انجام شد. بیماران واجد شرایط ورود به مطالعه و مبتلا به دیس سینرژی کف لگن مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی(ره) که به عنوان درمان استاندارد و روتین تحت بیوفیدبک قرار گرفتند.پارامتر های مانومتری و پرسشنامه های کیفیت زندگی از ایشان قبل و بعد از مداخله درمانی اخذ شد.نتایج: از مجموع 40 بیمار 7 نفر مرد (17.5%) و21 نفر (52.2%) به IBS مبتلا بودند. میانگین سنی جامعه مورد مطالعه 37.71±11.42بود. Average resting pressure در پاسخ به درمان کاهش پیدا میکند، ولی این کاهش فقط در بیماران غیر مبتلا به IBS از نظر آماری معنادار است (p<0.05). Avg pressure increase در پاسخ به درمان تفاوت معناداری در هیچ گروه از بیماران نداشت.3هر دو گروه بیماران مبتلا و غیر مبتلا به IBS در پاسخ به درمان افزایش Percent of relaxation را نشان دادند ، اما این تفاوت از نظر آماری معنا دار نبود. اگر چه First sensation در هر دو گروه بیماران کاهش یافتند، با این حال این کاهش از نظر آماری معنادار نبود. Max tolerable به صورت معنداری در بیماران مبتلا به IBS کاهش یافت، اما در بیماران غیر IBS این تفاوت معنادار نبود. نمرات Lifestyle score و Constipation در هر دو گروه بیماران مبتلا و غیر مبتلا به IBS به صورت معناداری کاهش یافت (p<0.001).نتیجه گیری: به نظر می رسد درمان بیوفیدبک ، باعث بهبود وضعیت بالینی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیس سینرژی کف لگن می شود. با توجه به این که در بیماران مبتلا به IBS تاثیر بهتر بیوفیدبک در اصلاح برخی از پارامترهای مانومتری دیده شده است به نظر می رسد توجه به همراهی این دو بیماری با هم میتواند در تصمیم گیری برای درمان کمک کننده باشد. کاهش معنادار در پارامتر maximum tolerable volume می تواند موید این موضوع باشد که انجام بیوفیدبک در بیماران مبتلا به IBS بدون در نظر گرفتن وجود دیس سینرژی کف لگن می تواند منجر به بهبود یبوست در این افراد شود. طبیعی است انجام مطالعات بیشتر در این زمینه لازم است.