بررسی بیان ژن های دخیل در آپاپتوز TRAIL،DDIT4 ،BCL6 و BCL9 تنظیم شده توسطYAP/TEAD در مبتلایان به کارسینومای سلول های بازال (BCC) پوست
General Material Designation
[پایان نامه]
First Statement of Responsibility
ساسان شعبانی
.PUBLICATION, DISTRIBUTION, ETC
Name of Publisher, Distributor, etc.
دانشگاه علوم پزشکی تهران، دانشکده پزشکی
Date of Publication, Distribution, etc.
۱۴۰۰
PHYSICAL DESCRIPTION
Specific Material Designation and Extent of Item
۵۷ص.
DISSERTATION (THESIS) NOTE
Dissertation or thesis details and type of degree
دکتری تخصصی(PHD)
Discipline of degree
ژنتیک پزشکی
Date of degree
۱۴۰۰/۰۶/۱۵
Text preceding or following the note
۱۸
SUMMARY OR ABSTRACT
Text of Note
مقدمه و هدفدر میان تمام سرطان ها، بازال سل کاسینوما (BCC) شایع ترین نوع سرطان می باشد که با توجه به افزایش سالیانه این بیماری و امکان بدخیمی آن، یک مسئله رو به رشد پزشکی چه از منظر زیبایی و چه سلامتی می باشند. علاوه بر جنبه ی فردی این موضوع می تواند بار مالی قابل توجهی را بر سیستم سلامت جامعه تحمیل کند. مسیر سیگنالینگ متفاوتی در کارسینومای سلول های بازال شناخته شده است که در بیماریزایی این سرطان نقش دارند. یکی از مسیرهای سیگنالینگی که اخیرا در سرطان ها مورد توجه قرار گرفته و نشان داده شده است که با سرطان زایی مرتبط است، مسیر Hippo می باشد. مطالعات متعددی نقش این مسیر را در رشد، تقسیم ، تمایز و بقاء انواع مختلفی از سلول ها از جمله سلول های بازال(پایه ای) و اسکواموس(سنگفرشی) پوست نشان داده اند. در بین ویژگی های عنوان شده برای سرطانی شدن سلول ها ، آپاپتوز از مهمترین و ابتدایی ترین ویژگی ها برای کسب نامیرایی، بقا و تبدیل شدن سلول سالم به سلولی سرطانی است. بنابراین هدف اجرایی ما در این مطالعه مقایسه بیان تعدادی از ژن های دخیل درآپاپتوز و از اهداف پایین دست فاکتور رونویسی TEAD ( مسیر Hippo ) ، در نمونه سالم در مقایسه با نمونه های کارسینومای سلول های بازال(BCC) پوست بوده است. این ژن ها شامل Trail,DDIT4,BCL6,BCL9 که هر کدام با مکانسیم منحصر به فردی باعث ویا مانع آپاپتوز در سلول های می شوند. انتظار اولیه ما این بوده است که بیان دو ژن Trail,DDIT4 در نمونه های سرطانی نسبت به نمونه های نرمال کاهش یابد، زیرا نقش آنها پیشبرد آپاپتوز (آپاپتوتیک) است و بالعکس بیان ژن های BCL6,BCL9در نمونه های سرطانی نسبت به نمونه های نرمال افزایش یابد، زیرا نقشی مهار کننده برای آپاپتوز (آنتی آپاپتوتیک) دارند. مشاهده تفاوت معنای دار بیان این ژن ها بین نمونه های سالم و بیمار سبب فهم و روشن سازی ژن های هدف فاکتور رونویسیTEAD گردیده که موضوع در مطالعات آینده می تواند زمینه سازی ارزشمند برای کاربردی کردن این شناخت و طراحی اهداف درمانی برای سرطان های مختلف از جمله کارسینومای سلول های بازال پوست باشد.مواد و روش کاردر ابتدا بر اساس فرمول حجم نمونه، 44نمونه بازال سل کارسینوما و 44 نمونه سالم جمع آوری شد، سپس RNAی آنها استخراج شد و cDNA سنتز گردید و نهایتا با انجام تكنیک Real time PCRو آنالیز داده ها با کمک اکسل و نرم افزار prism ، بیان این ژن ها به صورت کمی بررسی گردید.یافته ها و نتیجه گیریبعد آنالیز بيان ژن هاي مورد نظر در نمونه هاي توموري و مقايسه ميزان بيان آنها با نمونه های سالم مشخص گردید که بیان ژن های آپاپتوتیک DDIT4 و Trail در نمونه های بازال سل کارسینوما در مقایسه با نمونه های سالم پوست کاهش بیان معناداری را نشان دادند (به ترتیب P <0.0001 و P=0.005) ، درحالی که بیان ژن های آنتی آپاپتوتیک BCL6 و BCL9 در نمونه های بازال سل کارسینوما در مقایسه با نمونه های سالم پوست تغییر معنا داری را نشان نداند )به ترتیب P=0.207 و .(P=0.082 با مقایسه نتایج این احتمال مطرح می شود که ژن های آپاپتوتیک احتمالا نقش کلیدی تری نسبت به ژن های آنتی آپاپتوتیک در نامیرایی سلول ها و تبدیل شدن سلول های سالم به کارسینومای سلول بازال ایفا می کنند. البته لازمه ی تایید این احتمال انجام مطالعات دیگر در سطح پروتئین و مطالعات عملکردی بر روی این ژن ها و دیگر ژن های دخیل در آپاپتوز می باشد که می تواند به شناخت بیشتر در این زمینه کمک کند.