بررسی اثر بخشیی OSTE بر اساس نظریه باز اندیشی دونالدشون بر توانمندی اساتید در آموزش مهارت بازخورد و تبیین تجارب آنان : یک مطالعه ترکیبی
General Material Designation
[پایان نامه]
First Statement of Responsibility
هدی احمدی طهران
.PUBLICATION, DISTRIBUTION, ETC
Name of Publisher, Distributor, etc.
دانشگاه علوم پزشکی تهران، دانشکده پزشکی
Date of Publication, Distribution, etc.
۱۳۹۹
PHYSICAL DESCRIPTION
Specific Material Designation and Extent of Item
۲۹۶ص.
Accompanying Material
سی دی
DISSERTATION (THESIS) NOTE
Dissertation or thesis details and type of degree
دکتری تخصصی(PHD)
Discipline of degree
آموزش پزشکی
SUMMARY OR ABSTRACT
Text of Note
یکی از روشها و ابزار عینی، ساختارمند و قابل اطمینان معرفی شده در رابطه با توانمندسازی و ارزیابی مهارتهای تدریس اساتید و دستیاران پزشکی آستی میباشد. در آستی یک دانشجوی استاندارد شده با استاد در یک سناریوی از قبل تدوین شده مشارکت نموده و به وی در مواجهه با مهارت تدریس وی بازخورد مستقیم و عینی میدهد. هدف از مطالعهی حاضر تعیین اثربخشی آستی بر اساس نظریهی بازاندیشی دونالدشون بر توانمندی اساتید بالینی در آموزش مهارت بازخورد و تبیین تجارب شرکتکنندگان آستی نسبت به اثربخشی این شیوه بود.روش کار: مطالعه حاضر از نوع ترکیبی متوالی تبیینی بود. اعضای هیأت علمی مشارکتکننده به شیوه نمونهگیری تصادفی طبقهای به دو گروه کارگاهی و آستی تقسیم شدند. مداخله از نوع تجربی پس آزمون بود. تعلیم و اعتبارسنجی دانشجویان پزشکی، روانشناسی و اساتید همتا در مدت 9 ماه انجام گرفت و پس از تعیین روایی و پایایی ابزارهای مطالعه، مداخله آموزشی بهصورت کارگاهی و آستی انجام و سپس در دو نوبت بلافاصله و سه ماه بعد از مداخله، از نمونههای مورد پژوهش ارزیابی به عمل آمد. پس از ارزیابی دوم یک مطالعه کیفی بهمنظور تبیین تجارب اساتید مشارکتکننده در آستی نسبت به این شیوه با رویکرد تحلیل محتوای کیفی قراردادی انجام شد. تجزیه و تحلیل دادههای بخش کمی با استفاده از آزمون آماری تی مستقل و تی زوج و بخش کیفی با رویکرد تحلیل محتوا انجام گردید.یافتهها: 50 نفر عضو هیأت علمی (28 نفر در گروه کارگاهی و 22 نفر در گروه آستی) مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نمرات"مهارت بازخورد دهی" اساتید در ارزیابی هر دو ایستگاه توسط سه ارزیاب همتا، دانشجوی استاندارد شده و بیمار استاندارد شده بلافاصله بعد از مداخله در گروه آستی (46/0±)47/2 و در گروه کارگاهی (31/0±)73/1 و سه ماه بعد در گروه آستی (18/0±)68/2 و در گروه کارگاهی (26/0±)43/1 بود که به لحاظ آماری تفاوت معنیداری بین دو گروه و همچنین بلافاصله و سه ماه بعد خود مشاهده شد (05/0>P). نمره بازاندیشی نمونههای پژوهش پس از مداخله بین گروههای آستی و کارگاهی تفاوت معنی داری نشان داد (001/>P، 94/11=t). در حالی که میانگین نمرات بازاندیشی پس از سه ماه در گروه کارگاهی کاهش یافته بود نمرات گروه آستی تقریباً بدون تغییر مانده بود. از تحلیل دادههای بخش کیفی یک درونمایه اصلی"سودمندی آموزشی" و چهار طبقه اصلی"آموزش مؤثر"، "فراهمسازی شرایط مطلوب یادگیری"، "پرورش مهارت بازخورد سازنده" و "اعتبار ارزیابی" استخراج شد.نتیجه گیری: یافتههای مطالعه حاضر از اثربخشی آستی بر اساس نظریه بازاندیشی شوون بر بهبود و حفظ مهارتهای بازخورد و بازاندیشی اساتید بالینی پشتیبانی کرد. این مطالعه از نظر طراحی بینظیر بود، زیرا ما یک مطالعه ترکیبی با طراحی کارآزمایی کنترلشده تصادفی در فاز کمی را انجام دادیم. از یک چارچوب نظری استفاده کردیم و دانشجویان پزشکی و روانشناسی را برای اولین بار در ایران جهت ایفای نقش دانشجو بیمار استانداردشده آموزش و روانسنجی کردیم. این مطالعه شامل ارزیابیهای فوری و بلندمدت نیز شد. لذا طراحی و ارزیابی برنامههای توانمندسازی اساتید به شیوه آستی برای کمک به ارتقای نقش آموزشی مدرسان بالینی توصیه میشود.