: حاج سید احمد اخوان کتابچی (کتابفروشی اسلامیه) با دستیاری حاجی عبدالرحیم صابر و اسماعیل تبریزی
Date of Publication, Distribution, etc.
، ۱۳۱۶.
Place of Manufacture
خوانسار
Name of Manufacturer
: محمد علی نامهای ابن محمد صادق کتابفروش خوانساری(۱۳۱۶ش.)
Date of Manufacture
پهلوی اول
PHYSICAL DESCRIPTION
Specific Material Designation and Extent of Item
۱۷۵ص.
Dimensions
؛ رقعی.
GENERAL NOTES
Text of Note
نسخه حاضر در کتابخانه ملی و كتابخانه مجلس شوراي اسلامى موجود است.
Text of Note
نسخه چاپی موجود در آستان.
GENERAL NOTES PERTAINING TO DESCRIPTIVE INFORMATION
Text of Note
آغاز: البحر المواج حسین منصور حلاج قدس سره سرور اهل اطلاق و سرمست جام اذواق حلاج اسرار و کشاف ....
Text of Note
انجام: که جهان صورتست و معنی یار/لیس فی الدار غیره دیار
NOTES PERTAINING TO PUBLICATION, DISTRIBUTION, ETC.
Text of Note
کاتب نسخه حاضر (محمد علی نامه ای ) آن ر ا را از روی نسخه ای که جهت آقامیرزامحمد ملک الکتاب نوشته بودند استنساخ کرده است.
NOTES PERTAINING TO PHYSICAL DESCRIPTION
نوع خط:
نوع جلد:
تزئینات نسخه:
Text of Note
نستعلیق
Text of Note
جلد مقوایی نارنجی با عطف پارچه ای طوسی
Text of Note
جدول مضاعف
NOTE RELATING TO THE COPY IN HAND
Text of Note
در حاشیه صفحه ۳ عبارات جا افتاده آمده است.
PROVENANCE NOTE
Text of Note
دست نوشتهای با مضمون"بسم الله الرحمن الرحیم بعد الحمد و الصلوه در دفتر کتابخانه آستانه مقدسه قم ضبط ... مورخ ۱۵ شهریور ۱۳۳۴ احمد الحسینی مدیر کتابخانه آستانه مقدسه قم خریده شد(امضا سید ناصرالدین آرام)" روی صفحه عنوان(۱۴۵۳)
Text of Note
دست نوشتهای با مضمون "از طرف جناب آقای حاج سید محمود کتابچی به کتابخانه آستانه مقدسه قم اهدا شد بتاریخ ذیحجه ۷۴ الاحقر صاحب الداری" روی صفحه عنوان. (۱۴۵۳)
SUMMARY OR ABSTRACT
Text of Note
منصور حلاج از معروفترین عرفا و شاعران سده سوم هـ.ق. بودهاست. او در ۲۴۴ هجری به دنیا آمد.[۲] به خاطر عقایدش[۳] عدهای از علمای اسلامی آموزههایش را مصداق کفرگویی دانسته، او را به اتهام صوفیگری تکفیر کردند و حکم به ارتدادش دادند. قاضی شرع بغداد به دستور ابوالفضل جعفر مقتدر، خلیفه عباسی حکم اعدامش را صادر کرد و در ذیقعده سال ۳۰۹ هـ.ق. به جرم «کُفرگویی و الحاد»، پس از شکنجه و تازیانه در ملاعام به دار آویخته شد.[۴] سپس سلاخیاش کردند و دست و پا و سرش را بریدند و پیکرش را سوزاندند و خاکسترش را به رود دجله ریختند.در ابتدای دیوان، شرح حالی از منصور حلاج امده است و در آخر خاتمه ای با مضمون حمد و نعت خداوند آمده است.