جغرافیای انسانی، جغرافیا و برنامه ریزی روستایی
Date of degree
1388/01/30
Date of degree
1388/01/30
Discipline of degree
دکتری
SUMMARY OR ABSTRACT
Text of Note
ا گذشت بیش از نیم قرن و تجربه انبوهی از الگوهای نظری و تجربی در کشورهای در حال توسعه ، بی تردید صنعتی شدن بعنوان رویکرد غالب دهه های اخیر از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است . در این راستا ارتباط بین صنعتی شدن و توسعه روستایی از طریق ایجاد فرصتهای شغلی ودرآمدی تصریح گردیده و بسیاری از محققان توسعه بر این اعقادند که تمرکززدایی صنعتی منجر به ایجاددرآمد و افزایش مصرفدر مناطق روستایی گردیده ، از آلودگی محیط زیست بدلیل ماهیت صنایع روستایی کاسته روابط منطقی میان کار و نوع تکنولوژی را از طریق انتخاب تکنولوژی مناسب ایجاد نموده و با توزیع فضایی صنایع موجب شکل گیری نوعی سازمان اجتماعی متوازن در مناطق روستایی خواهد گردید . بررسی های بعمل آمده از تجربیات کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه موید حضور معنادار صنعت و اثر بخشی پویایی آن در مناطق روستایی است . بطوریکه ایجاد اشتغال کاهش مهاجرتهای روستایی کاهش نابرابریهای منطقه ای افزایش رفاه و گسترش صادرات کالاهای صنعتی از بارزترین پیامدهای استقرار صنعت در مناطق روستایی است . صنعتی کردن مناطق روستایی در قالب ایجاد نواحی صنعتی به هدف دستیابی به توسعه پایدار روستایی در دهه اخیر مورد توجه برنامه ریزان توسعه روستایی کشور بوده است . به منظور ارزیابی اثرات و پیامدهای ایجاد نواحی صنعتی در مناطق روستایی با مطالعه موردی استان مرکزی در سطح ۵ ناحیه صنعتی و ۵۸ نفر از شاغلین واحدهای تولیدی در گروههای متفاوت صنعتی و ۵۸ نفر ازشاغلین بخش کشاورزی نتایج تحقیق نشان میدهد که ایجاد فرصتهای شغلی برای روستائیان موفقیت آمیز نبوده است چرا که اکثریت شاغلین نواحی صنعتی روستایی را ساکنان مناطق شهری تشکیل میدهند . استفاده اندک از منابع محلی عدم صادرات کالاهای تولیدی و فقدان نظام آموزشی کارآمد از دیگر یافته های تحقیق است .بررسی شاخصهای توسعه در نزد شاغلین نواحس صنعتی و ساکن در مناطق روستایی در دو دوره قبل و بعد از اشتغال بیانگر وجود تفاوت معنادار در الگوی مصرف مواد غذایی و استفاده از کالاهای مصرفی بادوام است . همچنین مالکیت خصوصی مسکن ، بیمه و تامین اجتماعی ، مشارکتهای روستایی و ضریب امنیت شغلی در دو دوره قبل و بعد از اشتغال در سطح آلفا ۵۰/۰ ار تفاوت معناداری برخوردار بوده است . بررسی گروههای صنعتی مستقر در نواحی صنعتی روستایی استان مرکزی مرکب از صنایع کانی ، فلزی ، شیمیایی - سلولزی ، غذایی و نساجی بیانگر تغییرات متفاوت در سطح شاخصهای توسعه و در میان شاغلین روستایی است تغییرات رتبه ای متغیرهای توسعه در دو دوره قبل و بعد از اشتغال در سطح گروههای صنعتی بیانگر بالاترین تغییرات در صنایع کانی و حداقل میزان تغییرات در صنایع غذایی است . تطبیق مقیاس رتبه ای عوامل تاثیر گذار در موفقیت گروههای صنعتی تابع رقابت بالا ، میزان ، کیفیت ، و پایداری تولید بوده است . مقایسه تطبیقی متغیرهای توسعه در دو بخش شاغلین واحدهای صنعتی و کشاورزی نیز از تفاوت معناداری برخورداراست . چنانکه یافته های تحقیق نشان می دهند ، علیرغم پایین بودن میزان درآمد ماهیانه شاغلین واحدهای صنعتی به نسبت شاغلین بخش کشاورزی ، میل به دخرید کالاهای مصرفی بادوام در نزد شاغلین واحدهای صنعتی بیشتر است . مصرف مواد غذایی و کالری دریافتی در نزد شاغلین بخش کشاورزی به نسبت شاغلین واحدهای صنعتی از ارقام بالتری برخوردار است . همچنین یافته های تحقیق نشان می دهند که کشاورزان مشارکت پذیرتر ، از انگیزه به مهاجرت کمتر و از مالکیت خصوصی مسکن بالاتری برخوردارند . معذالک به جهت نوع و میزان گذران اوقات فراغت به کالاهای فرهنگی مکتوب و کشاورزان به کالاهای فرهنگی بصری گرایش داشته اند . بدین ترتیب در پاره ای از متغیرهای توسعه در نزد شاغلین واحدهای صنعتی در میان گروههای صنعتی و در بین کشاورزان و شاغلین واحدهای صنعتی تفاوت معناداری درسطح آلفا ۵۰/۰ مشاهده می شود .