عوامل سیاسی اجتماعی موثر در گروش به اسلام در ایران تا پایان عهد اموی
Other Title Information
۱۳۷۵
Language of Parallel Title Proper
این پایان نامه با حمایت مالی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در سال ۵۷۳۱ حمایت شده است
PHYSICAL DESCRIPTION
Specific Material Designation and Extent of Item
ج، ۲۳۲ ص
Specific Material Designation and Extent of Item
1
NOTES PERTAINING TO BINDING AND AVAILABILITY
Text of Note
غیرمرجع
Text of Note
غیرمرجع
INTERNAL BIBLIOGRAPHIES/INDEXES NOTE
Text of Note
کتابنامه
DISSERTATION (THESIS) NOTE
Body granting the degree
دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده علوم انسانی
Dissertation or thesis details and type of degree
تاریخ
Date of degree
1388/05/27
Date of degree
1387/12/27
Discipline of degree
دکتری
SUMMARY OR ABSTRACT
Text of Note
ین پژوهش درصدد پاسخگویی به این پرسش است که مهمترین عوامل سیاسی و اجتماعی موثر در گروش ایرانیان به اسلام چه بوده و هر یک از این عوامل چه نقشی در این روند ایفا کرده و در مجموع چه ارتباطی با یکدیگر داشته اند . محدوده زمانی آن تا پایان دوره اموی و محدوده جغرافیایی آن قلمرو دولت ساسانی در آخرین روزهای آن امپراتوری است . به رغم خواست و نظر ساسانیان ایجاد حکومتی مبتنی بر تمرکز در تمامی ابعاد موجب استمرار بحران در ساختار سیاسی ، مذهبی ، اجتماعی این نظام و سرانجام سقوط آن گشت چالش های جدی که مذهب رسمی در اواخر عهد ساسانی با آن مواجه بود همراه با مشکلات سیاسی زمینه رسوخ اسلام را فراهم می ساخت و انگیزه های متفاوت مذهبی ، سیاسی ، و اقتصادی اعراب مسلمان در فتوحات ایران را بریا مدتی در حدود دو قرن در زمره متصرفات ایشان در آورد . گرچه اغلب نقاط ایران به جنگ فتح شد اما وعده اعطاء امتیازات انسانی - اجتماعی و نیز سیاست مذهبی مسلمین که اصراری در تغییر کیش و آئین ملل مفتوحه نداشتند گروههایی محدود از ایرانیان رادر همان آغاز تشویق به تغییر کیش کرد . از جمله معافیت از پرداخت جزیه چنا جذابیتی داشت که جماعاتی را به تغییر کیش و گرویدن به اسلام هر چند صوری و ظاهری مایل ساخت . با این حال از همان ابتدا هریک از طبقات اجتماعی جامعه ایران متناسب با جایگاه اجتماعی و نیازها و انگیزه های خود واکنشی متفاوت در مواجهه با اسلام و اعراب نشان دادند . در این میان استقرار و اسکان قبایل عرب در ایران نقش مهمی در روند گسترش و نشر دین اسلام در بین ایرانیان از طریق تداخل نژادی و امتزاج فرهنگی ایفاء نمود . رشد شهرها که خود از نتایج ورود اعراب به ایران بود به انحاء مختلف در گرایش ایرانیان به اسلام موثر واقع شد . سهم فرقه های مذهبی که به هر دلیل با مذهب رسمی یا نظام سیاسی حاکم به نوعی سرناسازگاری داشتند همچون تشیع خوارج و مرجئه نیز در فراگرد تغییر کیش ایرانیان جایگاه برجسته ای داشت . در واقع بخش هایی از جامعه ایران به دلایل کاملا سیاسی و اجتماعی نخستین بار از طریق تماس و نزدیکی با این فرقه های ناسازگار با اسلام آشنا شدند . از یافته های دیگر این تحقیق می توان به نکات زیر اشاره کرد . مجموعه ای از عوامل که به صورت شبکه ای با یکدیگر پیوند داشتند و وجه اشتراک آنها جنبه های سیاسی و اجتماعی آنهاست در فراگرد گروش تاثیر گذار بوده است . روند گروش بر خلاف فتح ایران بطی ء کند و بسیار عادی طی شده و گروش ابتدا و بیشتر از همه در نواحی سرحدی ساسانیان سواد و خراسان رخ داده تا نواحی مرکزی و آهنگ آن در شهرها خصوصا شهرهای بازرگانی بسیار سریعتر از روستاها و دیگر نقاط بوده است . برای توده مردم دستورات زندگی ساز و تعالیم عینی اسلام بیشتر قابل لمس بود تا مباحث صرفا نظری و عقیدتی آن . از اینرو اسلام آوردن ایرانیان در ابتدا بیشتر مبتنی بر سنتهای عملی - عینی جامعه اسلامی بود . تا عنایت به اندیشه های فلسفی و اعتقادی تا پایان دوره مورد بحث هنوز اکثریت جامعه ایرانی مسلمان نشده اند . و این خود ناقض تمام نظراتی است که اسلام آوردن ایرانیان را تحت اجبار می دانند .