ابطه مذهب و نوسازی در ایران، یکی از مباحث مهم در ادبیات توسعه در کشور است که همواره سوالات بسیاری در خصوص میزان همگونیها و ناهمگونیهای بین این دو حوزه مهم، وجود داشته است. نیاز انسانها به مذهب و نوسازی همواره آنان را بر آن داشته است تا به منظور ایجاد تناسب معقولی بین آنها تلاش نمایند. اما برخی محققین، با تاکید بر نظریات کلاسیک مکتب مدرنیزاسیون، مذهب را مانع توسعه دانسته و خواهان حذف ارزشهای مذهبی به عنوان مقدمهای برای ظهور ارزشهای مدرن در جوامع بودهاند. محققین دیگر در واکنش به این نظریات، با تاکید بر برخی مبانی فکری مدرنیته در غرب (مانند اومانیسم، سکولاریسم) خواستار محافظت از دین در مقابل چالشهای مدرنیته و امواج تبعی آن در قالب نوسازی بودهاند. اما به نظر میرسد رابطه مذهب و نوسازی را باید از منظر دیگری مورد بحث قرار داد و آن بررسی عمیقتر دو مفهوم مذهب و نوسازی است. اصولا این دو مفهوم مفاهیمی سیال بوده و میتوان قرائتهای مختلفی از آنها را معیار بررسی قرار داد. از یکسو مفهوم نوسازی، مفهومی متغیر بوده و دارای تعاریف متعددی است. به طوریکه تعریف این مفهوم در نظریات جدید کاملا متفاوت از تعریفی است که توسط نظریهپردازان مکتب مدرنیزاسیون در دهه ۰۵م ارائه شده و در آن نوسازی به عنوان غربی شدن قلمداد میشد. اکنون نظریهپردازان جدید نوسازی، اساسیترین ویژگی نوسازی را عقلانیت دانسته و لزوم نگرشهای موردی، تاریخی و بومی به نوسازی را مورد تاکید قرار میدهند. از سوی دیگر دیدگاههای متفاوتی نیز از مذهب وجود دارد که ناشی از مبانی فکری و فقهی متفاوت علما و فقهای مذهبی است. به طوری که وجود نگرشهای اخباری و یا اصولی در بین فقهای شیعه میتواند مواضع متفاوتی را نسبت به نوسازی به وجود آورد. براین اساس نمیتوان به طور مطلق سخن از همگونی و یا ناهمگونی مذهب و نوسازی گفت؛ بلکه باید این سوال را مطرح کرد که کدام قرائت و یا دیدگاه مذهبی با کدام تعریف از نوسازی همگون و یا ناهمگون است. در این پژوهش به منظور بررسی همگونیها و ناهمگونیهای مذهب و نوسازی، ابتدا به تشریح تحول مفهوم نوسازی طی دهههای گذشته میپردازیم و سپس تفاوت نگرشهای مختلف در بین فقها و میزان همگونیها و یا ناهمگونیهای مبانی فکری - فقهی فقهای اصولی شیعه، به خصوص امام خمینی را با شاخصهای جدید نوسازی، مورد بررسی قرار میدهیم. اهمیت بررسی دیدگاههای امام خمینی به عنوان یک مورد مطالعاتی خاص به این دلیل است که ایشان دارای مواضع کاملا مشخصی در خصوص روند نوسازی در دوران قبل و بعد از انقلاب اسلامی میباشد. ایشان در حالی که در دوران پهلوی با نگرانی و بعضا واکنشهای تهدیدآمیز به نقد الگوی نوسازی میپردازد؛ بعد از انقلاب به حمایت جدی از روند نوسازی پرداخت و با استفاده از توانایی فقه شیعه، به تئوریزه کردن آن روندها اقدام کرد. در این پژوهش تلاش گردیده تا دلایل انتقادات امام خمینی از الگوی مدرنیزاسیون پهلوی دوم و حمایتهای وی از الگوی نوسازی بعد از انقلاب تشریح گردد. این امر میتواند به شفافیت بیشتر میزان همگونیها و ناهمگونیهای مذهب و نوسازی کمک کند
UNIFORM TITLE
General Material Designation
مذهب و نوسازی در ایران (مطالعه موردی مواضع امام خمینی قبل و بعد از انقلاب اسلامی)