بخش پنجم: آیتالله العظمی بروجردی و شخصیتهای سیاسی
SUMMARY OR ABSTRACT
Text of Note
پس از غیبت امام دوازدهم، براساس توقیع مشهور آن حضرت، فقهای دین و عالمان متقی به عنوان جانشینان امام معصوم، وظیفه ادامه راه ائمه و عمل به منویات آنان را بر عهده گرفتند و این گونه شد که پس از غیبت حضرت حجت، علما و فقها به عنوان نواب عام معصومین در کنار تفقه در دین، به شئون دیگر آن نیز پرداختند. از جمله این شئون توجه به برقراری حکومت دینی و سیاست مبتنی بر آموزههای وحی بود و بدین ترتیب پیوستگی دین با سیاست از اهمیت خاصی نزد عالمان با بصیرت دینی برخوردار شد. این مسئله در دوران غیبت به یکی از بحث برانیگزترین و چالشزاترین موضوعات تبدیل شد. به گونهای که میتوان فقها را به دو دسته موافق با مقوله سیاست و مخالف با مقوله سیاست تقسیم کرد. یکی از علمای موافق با مقوله سیاست، آیتالله العظمی بروجردی بود. هر چند ایشان نقشی حاشیهای و محتاط در عرصه سیاست جامعه ایفا مینمود، اما بیگمان نمیتوان از نقش پررنگ وی در تربیت شاگردانی سیاستمدار و خردورز و بسیار موثر در عرصه سیاست به راحتی گذشت. در یک تحلیل کلی باید گفت آیتالله العظمی بروجردی سعی نمود تا در قامت رهبر امت اسلامی بیش از پیش به فکر احیای شعائر تضعیف شده اسلامی باشد. شعائر اسلامی و رحانیت شیعه پس از جریان مشروطیت و به ویژه در ایام حکومت رضاخان، به شدت آسیب دیده بودو حوزههای علمیه که تا زمان ورود آیتالله بروجردی به قم در حال احتضار بود، به پرستاری و احیای ویژه نیاز مبرم داشت. او در این راه به پنج راهکار اساسی متوسل شد: ابتدا سعی نمود تا ضمن اهمیت دادن به شعائر اسلامی بار دیگر به همه متذکر شود که راه نجات همگان تبعیت و حمایت از دین حنیف اسلام است.راهکار دوم ایشان حمایت و دفاع از حریم مسلمین بود. دفاع از حریم مسلمین از دفاع یک مسلمان در برابر بهائی در شهر ابرقو تا حمایت از مردم پاکستان و فلسطین را شامل میشد. زیرا او رهبر امت اسلامی بود و باید از تمام مسلمین جهان حمایت مکرد. سومین راهکار، اشاعه و نهادینه کردن وحدت بین مسلمین بود. این تلاش آیتالله دو ثمره بسیار مهم داشت: اول آنکه به یک دل شدن شیعه و سنی و از بین بردن سوء استفاده دشمنان منتج میگردید و دیگر آنکه مکتب تشیع نیز به خوبی به همگان شناسانده میشد. ثمره این مجاهدت آیت الله، تشکیل دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه بود که نقش معتنابهی در نزدکی بیش از پیش شیعه و سنی به هم ایفا نمود. راهکار بعدی، اتخاذ استراتژی تبلیغ دین جهت جهانی شدن مکتب اسلام بود. تدبیر ایشان به ویژه در اعزام مبلغ به قلب اروپا و آمریکا، به توجه مردمان آن سمان به مکتب اسلام منجر شد و بالاخره پنجمین راهکار، حفظ کیان حوزه و روحانیت و تلاش جهت بازسازی و احیا و تحول همه جانبه حوزه های علمیه بود. فصل دیگری از مواضع و اقدامات سیاسی آیتالله بروجردی را می توان در نوع موضعگیری وی در برابر جریانهایی نظیر فدائیان اسلام، جبهه ملی، فرقه بهائیت و سیاستمداران معروفی چون امام خمینی، آیتالله کاشانی، رضاشاه، محمد رضا شاه و دکتر مصدق و تدابیر متخذه از سوی وی در برابر جریاناتی از قبیل ملی شدن صنعت نفت، کودتای ۲۸ مرداد و ... جستجو کرد. مواضعی که بیگمان بیانگر ابعاد شخصیتی و فکری زعیم بزرگ حوزههای علمیه میباشد. آیتالله بروجردی مرجعی موافق با مقوله سیاست بود که به خاطر مصالحی چند، نقشی محتاط و همراه با حزم در عرصه سیاست داشت. اما این حزم سیاسی هیچگاه نافی دو رویکرد در اندیشه و عمل او نبود: اول آنکه دین از سیاست جدا نیست و نمیتوان مرجعیت دینی را از مسائل سیاسی جدا نمود، دوم آنکه این حزم و احتیاط تا زمانی استکه دین در معرض آسیب قرار نگیرد. از این وقتی محمد رضا پهلوی با مسائلی از قبیل ازدواج با پرنسس ایتالیایی، بها دادن به فرقه ضاله بهائیت، تشکیل مجلس موسسان، اصلاحات ارضی و ... ضدیت با دین و احکام آن را شدت میبخشید، با عتاب شدید آیتالله مواجه میشد. در این کتاب سعی شده با توجه به مدارک موجود و مستندات تاریخی، حتی المقدور به زوایا و ابعاد زندگی آیتالله العظمی بروجردی به ویژه بررسی مواضع و رویکردهای سیاسی این مرجع بزرگ شیعیان پرداخته شود
UNIFORM TITLE
General Material Designation
رایت دین (بررسی اندیشه و رفتار سیاسی آیتالعظمی بروجردی)