عفت از نظر قرآن و سنت و نتایج و پیامدهای فردی و اجتماعی
First Statement of Responsibility
بی بی سعیده شمس آبادی
.PUBLICATION, DISTRIBUTION, ETC
Place of Publication, Distribution, etc.
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
Date of Publication, Distribution, etc.
1391
SUMMARY OR ABSTRACT
Text of Note
عفت از جمله فضائل است که از جنود عقل بوده و مانع از غلبه خواسته های نفسانی و ظهور فعلی نفس اماره به عقل و دینداری انسان می شود. معنای لغوی عفت: حیا، چشم پوشی، تقوی، پرهیزکاری است. هر قدر این احساس شرم از زشتیها در انسان بیشتر باشد عفت او نیز بیشتر خواهد بود. حضرت علی ( ع) می فرماید: «با عفت ترین شما با حیاترین شماست.» حیا عامل بازدارنده ای است که همچون لباس، تمام زشتیها را می پوشاند و موجب پایبند شدن انسان به قوانین و دستورات دین می شود. حیا بر دو گونه است: حیایی که انسان را از کارهای زشت باز می دارد حیای خوبی است و نشانه عقل و ایمان است. حیایی که انسان را از کارهای نیک باز می دارد ناپسند و منفی است و اسلام آن را در انسان نشانه نادانی و ناتوانی می داند. تنها سرمایه زن عفت و پاکدامنی است زن اگر بالاترین مقامات و عالی ترین معلومات را دارا باشد و نتواند عفت خود را نگهداری کند و پاکدامنی نداشته باشد ارزش واقعی ندارد حتی خود زن ها برای چنین زنی احترام قائل نیستند. مرد نجیب و زن عفیف کسانی هستند که جز همسر خود دیگری را دوست نداشته باشند زن باید شوهرش را بهترین فرد و زیباترین و محترم ترین کس بداند و مرد باید زنش را نمونه جمال و زیبایی و رآراستگی و پیراستگی بشمارد. رابطه ای است بین لباس و عفاف و در این جنبه می توان گفت لباس اسلحه دفاعی زن در حفظ عفاف است و قدرت ایمان و جنبه شرافت طلبی او را نشان می دهد. بنابراین تنها راه حفظ شخصیت و حرمت زن روی آوردن به حجاب است. اگر او به حجاب رو ی آورد پایگاه خانوادگی اش قوی می شود، مردها ناچار می وشند به زندگی خانوادگی خود ارج نهند و به همسران خود واقعا توجه کنند. همواره باید هرچه سلامت اخلاقی جامعه لطمه می زند ریشه کن شود و هرچه سلامت اخلاقی جامعه را تضمین می کند تقویت گردد. امروزه در جوامعی که حجاب نیست اخلاق جامعه به شدت آسیب دیده و برای ترمیم و اصلاح جامعه چاره ای جز ارزش بنیادین حجاب وجود ندارد. برهنگی ارزش را از بین می برد و او را تا حد یک کالا و یک جنس پست می کند، زنیکه تن و اندام خود را در معرض و دید همگان می گذارد و آنچه را که به جنسیت او مربو ط می شود به کوچه و بازار می کشد، در حقیقت می خواهد با تکیه بر زنانگی خود در جامعه جایی باز کند نه با تکیه بر انسانیت خویش. در واقع او بدین ترتیب اعلام می کند که آنچه برای او اصل است « زن بودنم اوست نه انسان بودن و نه اندیشه و لیاقت و کارایی او. هر قدر زن از شخصیت معنوی و زیبایی های درونی برخوردار باشد به همان میزان خود را از به نمایش گذاشتن زیبایی های ظاهری و جسمانی و خودنمایی وتن آرایی بی نیاز می بیند. زن نجیب و با عفت نباید طوری رفتار کند یا قدم بردارد که شهوت مرد شهوت پرست را براگیزاند. راه رفتن زن باید راه رفتن آرام و نجیبانه باشد، سخن گفتن زن باید بسیار ساده باشد و هیچ گونه کرشمه ای در آن به کار نرود. بسیاری از مردان به چنین زنی رحمت می کنند و نجابت و عفت او را می ستایند. زیرا هر مردی نظرباز و شهوتران نیست یا اگر هم چنین باشد در برابر این گونه عفت و نجابت و پاکدامنی سر تسلیم فرود می آورد و با نظر اعجاب و تحسین به چنین زنی می نگرد.