عنوان این پایان نامه فلسفه ی حج و اعمال آن از دیدگاه قرآن و سنت است که شامل پنج فصل به این ترتیب می باشد : فصل یکم : مفهوم و شرایط وجوب آن. معنی حج و تعریف آن، وجوب حج در قرآن و سنت، شروط وجوب حجة الاسلام. فصل دوم : فلسفه حج : 1- دین اسلام، دین انسان کامل 2- مساوات در اسلام 3- حج، نمایشی از سیر روحی انسان های کامل در مسیر تقرب به سوی خدا 4- حج و اتحاد 5- حج محل چاره جویی و حل مشکلات 6- کنگره حج، یک کنگره جهانی ( تفاوت کنگره حج با سایر کنگره ها) 7- حج و رجوع به طبیعت 8- حج و آیین جهانگردی 9- حج و جهاد 10- حج و پرورش معنوی. حج در قرآن و احادیث، گرایش مردم به کعبه، یک گرایش عادی نیست، و عبادت حج، جامع الامرین است. فصل سوم : فلسفه اعمال حج. فلسفه : میقات، احرام و تلبیه، فلسفه سعی میان صفا و مروه و نکته و رمز مکانی آن، وقوف در منا، رمی جمرات و قربانی، برداشت از آیات سوره حج در باب قربانی، فلسفه حلق و تقصیر. فصل چهارم : آداب حج : آداب پیش از فر سیدن حج، آداب در مراسم حج، آداب پس از حج، و آداب پس از بازگشت از حج. فصل پنجم : آثار فردی حج در احادیث و روایات و ، آثار اجتماعی آن که عبارتند از : 2-1- حج، تراکم قوای متکثره در نقطه واحده، و حج، سیر ارتقایی انسان به سوی عالم بالا است. 4-3- کعبه، ضامن بقای جامعه بشری و پناهگاه آن و خانه امن بشر است 5- حج، حق واجب خداست بر انسان و سپاسگذاری انسان به درگاه پروردگار است 6- حج، مایه قوت دین 7- کعبه، علم و نشانه اسلام 8- حج نابود کننده فقر و عصیان اجتماعی 9- تعطیل حج، مستلزم ضعف دین و استیلای کفار بر مسلمین است. واژه های کلیدی : 1- حج : قصد کرد، حج به زیارت کرد، با دلیل و حجت غلبه کرد، قصد طواف کعبه کردن، به زیارت کعبه رفتن، زیارت بیت الله در مکه که بر هر مسلمان بالغ و عاقل و تندرست اعم از مرد و زن بشرط داشتن استطاعت در تمام مدت عمر یک مرتبه واجب است. قاموس طبرسی می فرماید : آن در لغت به معنی قصد پی در پی و در شریعت قصد خانه خداست برای عمل. 2- تلبیه : پذیرفتن، اجابت کردن، لبیک گفتن در جواب کسی، لبیک گفتن در حج. 3- طواف : گرد چیزی گشتن، پیرامون چیزی گشتن، دور زدن، دور کعبه گشتن، رفت و آمد میان دو شیء را نیز طواف گویند که سعی بین صفا و مروه، دور زدن در اطراف آن دو نیست بلکه گردش میان آن هاست. 4- رمی : پرتاب کردن، انداختن. اعم از آنکه شیء باشد، مثل : تیر و سنگ و یا نسبت دادن چیزی به کسی باشد. راغب گوید : استعمال آن در دومی به طریق کنایه است. افکندن، تیر انداختن، سنگ انداختن. 5- سعی : کارکردن، کوشیدن، کوشش کردن(قصد کردن)، راه رفتن، دویدن، کوشید سعی کرد. 6- حلق : آرایش کرد، تراشید، اصلاح کرد. حلق : ترشید و اصلاح کرد، پرواز کرد و اوج گرفت و دور زد ، گلو ، راغب در مفردات گوید : اصل حلق به معنی گلو است و گویند : « حَلَقَه» یعنی گلوی او را برید سپس در قطع مو ( تراشیدن) بکار رفته است. 7- احرام : در حرم آمدن، آهنگ حج کردن، حرام آمدن چیزی، بر خود حرام کردن بعضی چیزها و کارهای حلال را چند روز پیش از زیارت کعبه و دو تکه جامعه نا دوخته که در ایام حج یکی را به کمر بندند و دیگری را به دوش می اندازند. 8- تقصیر : تقاصر، اظهار کوتاهی کردن، کوتاهی نمودن. 9- میقات : وقت، هنگام، وقت کار، جائی که برای اجتماع در آن تعیین وقت کرده باشند، مواقیت جمع و نیز محل احرام بستن حجاج، موضعی که حجاج در آنجا احرام می بندند. 10- قربان : در اصل مصدر است به معنی نزدیک شدن مثل : عدوان و نیز اسم به کار می رود مثل برهان و آن هر کار خیری است که بنده بوسیله آن بر خدا تقرب جوید چنانکه در مجمع و مفردات و اقرب الموارد گفته است. ع به ( فتح قاف) هر چیزی که بوسیله آن به سوی خداوند تقرب پیدا کند، آنچه در راه خدا تصدق کند مثل گاو، گوسفند و شتر که بکشند و گوشت آن را پخش کنند.