با توجه به ارزش و شخصیتی که اسلام به زنان بخشیده و قرآن نیز از زنان به عظمت یاد نموده است و پاسخ به سؤالاتی از قبیل 1. شخصیت زن قبل از اسلام و بعد از اسلام چگونه است؟ 2. مقام و منزلت زن در قرآن چگونه است؟ 3. جایگاه زن در خانواده و اجتماع چگونه است؟ 4. زنان نمونه و مطرود در قرآن چه کسانی هستند؟ ضروری به نظر می رسد که در رابطه با ارزش و شخصیت زن در قرآن و اسلام تحقیقی صورت بگیرد تا بسیاری از این مسائل روشن شود، چون دشمنان همیشه بحث زن را به میان می آورند و مدعی می شوند که زن مسلمان تحت ظلم وسیطره مردان قرار دارند و آزاد نیستند و هیچ نوع استقلالی از خود ندارند. سعی دارم در این اثر ناچیز تا حدودی به یاوه گوئی دشمنان اسلام پاسخ دهم و جایگاه و شخصیت زن را در قرآن و اسلام تبیین نمایم. در این نوشته مطالبی است پیرامون جایگاه ارزشی زن در قرآن کریم که در سه بخش به نگارش در آمده است و به این ترتیب می باشد: بخش اول در رابطه با شخصیت زن قبل و بعد از اسلام که فصل اول آن در مورد شخصیت زن قبل از اسلام است. ابتدا واژه زن را تعریف کرده، و به مظلومیت زن در طول تاریخ و وضعیت زن در جوامع متمدن و غیر متمدن و اینکه هیچ حقوقی به اندازه حقوق زن در تاریخ زیر پا گذاشته نشده، و قبل از اسلام برای زن هیچ گونه شخصیت حقوقی و اجتماعی و ... قائل نبودند و او را از هر جهت تابع مرد می دانستند. و چون مرد دارای قلمرو قدرت بود عرصه را از همه جهت بر زنان تنگ کرده بودند و به آنها فرصت اظهار وجود نمی دادند، و در فرهنگ انسانهای اولیه جا افتاده بود که زن انسان درجه دوم است و مایه شرّ و بلا و این مطالب مکرراً تکرار می شد در کتابها و ضرب المثلها و شعرها و در اذهان مردم رسوخ کرده بود، حتی زن ها نیز خودباوری را از دست داده بودند و دچار خود کم بینی شدند . اما با ظهور اسلام زن به مقام و منزلت ویژه خود رسید. فصل دوم این بخش در مورد شخصیت زن بعد از اسلام است. که در رابطه با احیای شخصیت زن در اسلام، و پاسخ اسلام به عقاید خرافی در مورد زن، و مبارزه با رسوم زشت دوران جاهلیت است. اینکه با ظهور اسلام امید و نشاط به جان زن بخشید شد و پیامبر ? موقعیت زن را مهم جلوه داد و بیان فرمود: زن همانند مرد انسانی کامل است و می تواند به کرامت انسانی و کمال دست یابد. زن و مرد هر دو از یک جنس واحد هستند و خداوند در خلقت زن ظرافت بیشتری انجام داده است . و هم چنین در مورد چگونگی پیامبر در بیعت با زنان و مشارکت دادن زنان در تمام امور اجتماعی، سیاسی و ... می باشد. بخش دوم: در مورد جایگاه ارزشی زن در قرآن است. که فصل اول در رابطه با قرآن و مقام زن می باشد اینکه آفرینش زن در قرآن و جایگاه ارزشی زن در قرآن به چه صورت است آیا شخصیت زن و مرد در قرآن مساوی است؟ آیا زن و مرد در پاداش و کیفر اعمال یکسان هستند و آیا زنان مکرهای عظیم دارند؟ پاسخ علامه طباطبائی در این مورد آمده است. مرد و زن از لحاظ ماهیت انسانی و لوازم آن ، یکسانند یعنی هر دو انسان هستند و در عین داشتن وحدت نوعی به دو صنف یا دو جنس تعلق دارند. خداوند در آیه یک سوره نساء می فرماید: « یا ایُهَا النّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُم الَّذی خَلَقَکُم مِن نَفسٍ واحد?ٍ وَ خَلَقَ مِنها زَوجَها وَ بَثَّ مِنهُما رِجالاً کَثیراً وَ نِساءً ...» ای مردم بترسید از پروردگار خود که همه شما را از یک انسان آفرید و همسر او را از او آفرید و از آن دو، مردان و زنان فراوانی بوجود آورد. فصل دوم درمورد زنان الگو در قرآن است، اسلام الگوهای متعدد و زنان موفق در مبارزه با وسوسه های شیطان را ارائه نموده و در مقابل زنانی را نیز که در این امر ناموفق بوده اند جهت مقایسه مطرح نموده است و زنان نیک کرداری چون همسر فرعون را بر همه مؤمنین اعم از زن و مرد به عنوان الگو معرفی می کند وزنانی بدکار چون همسر نوح و لوط را به عنوان الگوی کفار مطرح می سازد. فصل سوم در مورد قرآن و حقوق اساسی زن است. ویژگیهای زن و مرد و اینکه زن و مرد در حقوق اساسی یکسان هستند ، خداوند آنها را مکمل یکدیگر آفریده است و در عین آنکه هر دو مستقل هستند و به سوی هدف مشخصی در حرکتند ولی یکی بدون دیگری نمیتواند زندگی کند . زن و مرد هر دو انسانند و انسان، موجودی برتر از سایر انواع خود می باشد. مهریه یکی از حقوق زن است و به زن تعلق دارد و به خود او باید هدیه شود بخاطر حفظ و احترام به شخصیت زن . زن مستقل است و از کلیه حقوق فردی واجتماعی وانسانی برخوردار می باشد. در نظام حقوقی اسلام سهم الارث مرد دو برابر زن است. برای اینکه ثروت جامعه باقی بماند و روز به روز افزایش یابد و مردان بتوانند از عهده مخارج اعضای خانواده خود بر آیند باید سهم آنان بیش تر از سهم زنان باشد. پس در میراث به زن ستمی نشده است بلکه بر عکس سودی که از سرمایه بیش تر مرد حاصل می آید، بطور عمده عاید زن می شودعلاوه بر این که زن می تواند سرمایه خود را نیز به کار اندازد و از آن سودی بدست آورد. قوامیّت مردان بر زنان به این معنی است که مرد سرپرست و اجرا کننده مصالح خانوادگی است نه قیم. و قوامیت مرد بر زن بخاطر مقاومتی است که مردها در برابر مشکلات زندگی ورویاروئی با عوامل مزاحم طبیعت و همنوع و آمادگی دائمی مرد دراداره زندگی دارند و هم چنین زنان در دوران قاعدگی ماههای حمل و وضع حمل و دوران شیردهی محدودیت دارند می باشد. بخش سوم در رابطه با زن از نظر قرآن در خانواده و اجتماع است. فصل اول آن در رابطه با زن در خانواده است . ریحانه بودن زن را توضیح داده است. و اینکه زن در تربیت انسانها و رشد عاطفی و گسترش فکر و فرهنگ نقش بسزائی دارد . ویژگی حقوق مادر از نظر قرآن بیان شده است. بطوریکه خداوند بهشت را زیر پای مادران قرار داد. فصل دوم در مورد زن در اجتماع است. این که زنان می توانند مانند مردان دراجتماع حضور یابند اما این حضور زنان همراه با رعایت چند شرط است: 1. اختلاط نکردن و مرزبندی دقیق و جدائی او از مردان. قرآن در سوره احزاب آیه 53 می فرماید: « وَ اِذا سَألتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسئَلُوهُنَّ مِن وَراءِ حِجابٍ»؛ هرگاه ازایشان چیزی خواستید از پشت پرده و حائل طلب کنید. 2. حفظ وقار و عفاف و خودنمائی حضور زن در جامعه همراه با متانت و عفاف باشد و حضور عینی زن در جامعه نباید تحریک آمیز باشد. زن و مرد می توانند به مدارج کمال برسند منتها باید اندیشه ها قرآن گونه باشد یعنی همان گونه که قرآن کمال و حجاب و اندیشه و عفاف را با هم سازگار می داند، ما نیز در نظام اسلامی کمال و حجاب را هماهنگ بدانیم. یعنی عظمت وکمال زنان در این است که مردان نامحرم را نبیند و مردان نیز آنان را نبینند. « اَن لایَریَنَّ الرِّجالَ وَ لایَراهُنَّ الرِّجالَ» زن از نظر قرآن ، امانتدار حق خداست، یعنی این مقام، حرمت و حیثیت را خدای سبحان، که حق خود اوست، و به زن داده و خواسته است او این حق را به امانت حفظ کند؛ آن گاه جامعه مسلمانان به صورتی در می آید که جهان در برابر آن خضوع می نماید.